بسم الله الرحمن الرحیم
باذن الله (جل جلاله) و اذن رسوله (صلی الله علیه و آله) و اذن مولانا امیرالمؤمنین (علیه السلام)
اعوذ بالله السمیع العلیم مِن همزات الشیاطین و اعوذ بالله من نفسی
"والذین اذا فعلو فاحشة او ظلموا نفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله"
نیکان کسانی هستند که هنگامی که کار زشتی انجام می دهند یا به خود ستم می کنند به یاد خدا می افتند، از گناهان خویش آمرزش می طلبند؛ و چه کسی است جز خدا که گناهان را بیامرزد.
(آل عمران - 135)
____________________
اضافه بر سازمان1: "انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون" .... «فرمان او هرگاه که چیزی را اراده کند ... تنها این است که به آن بگوید ... باش ... پس می شود»
اضافه بر سازمان2: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله من اول الدنیا الی فنائها و من الآخره الی بقائها، الحمد لله علی کل نعمه؛ استغفر الله من کل ذنب و اتوب الیه یا ارحم الراحمین.
اضافه بر سازمان3: آقا ...! من اصلِ انتظار تو را برده ام ز یاد ... با انتظارهای فراوانم از شما ...
اضافه بر سازمان4: کندن و کنده شدن:
می گویند زهیر مقید بود با امام حسین (علیه السلام) برخورد پیدا نکند، اما یک جا مجبور شد و یک برخورد داشت.
فرستاده حضرت عشق (علیه السلام) به زهیر گفت: «یا زهیر اجب ابا عبدالله».
سکوت ناشی از این جمله را همسر زهیر شکست.
زهیر رفت و پس از توقفی کوتاه، برگشت؛ اما این زهیر غیر آن زهیری بود که رفته بود. با قیافه گرفته رفته بود و الآن که آمده است رویش باز است، «قد اشرق وجهه» نور از چهره او می آمد.
اولین صحبتی که کرد این بود که: «همه شما را به خدا می سپارم، همه بروید»، «قد عزمت علی صحبه الحسین»، من فقط می خواهم با حسین باشم.
از آن موقعی که چشم باز کردیم، وقتی به بحث ایام محرم و کوفیان می رسیم، این کوفی ها را لعنت می کنیم. خودمانیم، اگر ما خودمان بودیم، این کار را می کردیم یا نه؟ بین ما چند نفر هستند که پای آن چیزی که در درون می داند حق است، بایستد؟ اصلاً متزلزل نشود و این امور دنیایی او را فریب ندهد؟ مسأله این بود. اصلاً باور کردنش سخت است.
(با اندک دخل و تصرف از بخشی از سخنرانی آیت الله مجتبی تهرانی (حفظه الله) - محرم 90)
حقیر نوشت: کندن کلاً سخته!! اونیکه ادعای سربازی حضرت حجت رو داری! می تونی به وقتش، از چیزها و کسانی که بهشون علاقه داری راحت بکنی و کنده بشی؟؟ مثل زهیر ... بری و برگردی، (یا نه، اصلاً نرفته!) بعد بگی همه شما را به خدا می سپارم؟؟؟ می تونی؟؟!!! (یکی از درس هایی که از عاشورا گرفتم! کندن و کنده شدن ... مسئله این است! خدا توفیق کنده شدن راحت را به همه ما عنایت بفرماید!)
اضافه بر سازمان5:
که گفت در رخ زیبـــا نظر خطا باشد خــطا بود که نبیــند روی زیبـــا را
دیده را فایده آن است که دلبر بیند ور نبیند، چه بود فایده بینایی را؟
سعدی(علیه الرحمه) - (بقیش به وقتش! انشاء الله ... بگذارید به حساب همون بماندها!)
اضافه بر سازمان6:
خواهی که سخـت و ســـست جهــان بر تــو بگذرد
بگذر ز عهد سست و سخن های سخت خویش
وقــــــت اســت کـــز فــــــراق تـو وز ســـــوز انــدرون
آتـــــــش در افکنم به همــه رخــت و پخـــت خویش
حافظ (علیه الرحمه)
اضافه بر سازمان7: قطع مایل به یقین! باید بدونید که انگیزه ای در کار بوده برای به روز کردن اینجا، وگر نه خودتون بهتر می دونید که چقدر تنبلم تو انجام وظیفه!! قول داده بودم نوشته این دفعه از 3 خط بیشتر نشه! درست نمیگم آقا رضا؟ الخیر فی ما وقع ... توکل به حضرت دوست (جل جلاله).
و من الله التوفیق
مدد ز غیر تو ننگ است یا علی مددی
بسم الله الرحمن الرحیم
باذن الله(جل جلاله) و اذن رسوله(صلی الله علیه و آله) و اذن مولانا امیرالمؤمنین(علیه السلام)
اعوذ بالله من نفسی
بسم الله الرحمن الرحیم
قـد افلــح المــؤمنـــون
همانا اهل ایـــــــمـــــــان رستگار شدند
(سوره مؤمنون-آیه1)
__________________________
اضافه بر سازمان1: یکی، دو باری سعی کردم آپ کنم ولی مثل اینکه نیتم خالص نبود ...! یک بارش برق رفت ... یکبارش مهمون اومد ... یک بارشو نوشتم ولی تایپ!! ... بگذریم ...! چه سودی داره این همه گفتن از چیزهایی که برا بقیه مهم نیست!
اضافه بر سازمان 2: پروردگار! اینقدر ندیده گرفته ای خرابکاری هایم را، و به جای توبیخ، نعمت داده ای، که گاهی فکر می کنم همیشه ندیده خواهی گرفت ... پروردگار! از سنت امهالت به جودت پناهنده شده ام! توفیق سازندگی عنایت فرما.
اضافه بر سازمان 3: بغض چندین ماهه ما باز شد یا علی(علیه السلام) گفتیم و عشق آغاز شد
(انشاء الله توفیق داشته باشم ...)
اضافه بر سازمان 4: ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم وقت است بنوشــیم ازاین پس بلـــــه ها را
(بقیش به وقتش انشاء الله ...)
اضافه بر سازمان 5: «انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله» یک، فقط یک موعظه خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) به شماها کرده است اینکه نهضت کنید و برای خدا کنید و برای خدا نهضت کنید. اگر نهضت برای خدا باشد از شهادت خوف نیست. شکست در نهضتی که برای خدا باشد نیست.
(امام خمینی(ره))
اضافه بر سازمان 6: موجیم و وصل ما، از خود بریدن است ساحل بهانه ای است، رفتن رسیدن است
(استاد قیصر امین پور)
اضافه بر سازمان7: من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از ایــن بی خــبری رنــج مبــر هیـــچ مگو
(بقیش به وقتش انشاء الله ... جزو همون بماند های همیشگی است ...)
و من الله التوفیق
مدد ز غیر تو ننگ است، یا علی مددی
هو الحکیم
باذن الله و اذن رسوله و اذن مولانا امیرالمومنین
و اعوذ بالله من نفسی
1. *اوست خدای یکتایی که دانای نهان و آشکار عالم است و بخشنده و مهربان در حق بندگان است. (حشر – 22)
*و از آنچه بر تو وحی می شود پیروی کن، و شکیبا باش و استقامت نما، تا خداوند فرمان پیروزی را صادر کند؛ و او بهترین حاکمان است. (یونس-109)
*و شکیبایی کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد. (هود-115)
*آنها کسانی هستند که صبر و استقامت پیشه کردند وتنها بر پروردگارشان توکل می کنند. (نحل-42)
*پس در برابر آنچه می گویند، صبر پیشه کن؛ و پیش از صلوع آفتاب و قبل از غروب آن، تسبیح و حمد پروردگارت را به جا آور؛ و همچنین برخی از ساعات شب و اطراف روز (پروردگارت را) تسبیح گوی؛ باشد که از الطاف الهی خشنود شوی. (طه-130)
*اکنون که چنین است صبر پیشه کن که وعده خدا حق است؛ و هرگز کسانی که ایمان ندارند تو را خشمگین نسازند ( از راه منحرف نکنند) (روم-60)
*در راه ابلاغ حکم پروردگارت صبر و استقامت کن، چرا که تو در حفاظت کامل قرار داری، و هنگامی که برخیزی پروردگارت را تسبیح و حمد گوی. (طور-48)
*پس صبر جمیل پیشه کن. (معارج-5)
2. انسان می داند که باید پرواز کند؛ اما وقتی یک سنگ آسیاب به پایش بسته شده است، چگونه پرواز کند؟ سنگ هایی که به پای ما بسته می شود مانع از گام نهادن در راهی می شود که باید برویم. اگر می دانیم باید برویم ولی بر خلاف عقل و علم خود رفتار کنیم و نرویم، دلیلی بر غلبه هواهای نفسانی است.
وقتی از همان ابتدا فقط به دنبال چیزهایی رفتیم که از آنها خوشمان می آمد، به آنها عادت کردیم؛ این همان تعلقات قلبی و هواهای نفسانی است و کم کم کار انسان به جایی می رسد که همین هواهای نفسانی، معبود او می شود؛
آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را معبود خود برگزیده است؟ آیا تو می توانی او را هدایت کنی (یا به دفاع از او برخیزی)؟! (فرقان-43)
کسی که هوای نفسش میشود خدایش به جای اینکه بگوید "چون خدا گفته"؛ می گوید "چون دلم می خواهد"، معنای صحیح تقوا این است که انسان به واجبات و وظایفش عمل کند و گناه هم نکند، نه تنها گناه نکند بلک چیزهایی را هم که احتمال خطر آن را می دهد مرتکب نشود.
در نتیجه در پرتو تقواست که اگر نگویم بر همه مشکلات، بر اکثر مشکلات فردی و اجتماعی پیروز می شویم. این دوای همه دردهاست؛ زیرا لازمه آن عمل به وظیفه یعنی آن راهی که خداوند برای سعادت ما قرار داده است.
اولین نتیجه تقوا این است که تشخیص حق و باطل آسان می شود.
هر مصیبتی به شما میرسد بخاطر اعمالی است که انجام داده اید، و بسیاری را نیز عفو میکند (شوری – 30)
)علامه مصباح - 86)
3. گر تو آدم زاده هستی علّـــــم الاسما چه شد *** "قاب قوسینت" کجا رفته است أو ادنـی چه شد
بر فــــراز دار فریــــاد انــا الحــــــــق میزنــــــی *** مدعـــــی حـــق طلـــب! انیت و اِنّـــــــا چه شد
صــوفی صــــافی اگر هستی بکن این خرقه را *** دم زدن از خویــــشتن با بــوق و با کــرنا چه شد
زهــــد مفــــــروش ای قلنـــدر! ابروی خود مریز *** زاهــــد ار هســتی تو پس اقبـال بر دنیا چه شد
این عبادتها که ما کردیم خوبش کاسبی است *** لا الــهــــــت را شنیــدســتم ولـــــی الا چه شد
ماعـــــر بیــمایـــه! بشــــــکن خـــامه آلوده ات *** کم دل آزاری نــــما، پــس از خــدا پــروا چه شد
(امام (ره))
________________
اضافه بر سازمان1. _ (به دلائل امنیتی سیاست بازی! حذف شد!(
اضافه بر سازمان2. _ (به دلائل امنیتی سیاست بازی! حذف شد!(
اضافه بر سازمان3. _ (به دلائل امنیتی سیاست بازی! حذف شد!(
اضافه بر سازمان4. _ (به دلائل امنیتی سیاست بازی! حذف شد!(
اضافه بر سازمان5. _ (به دلائل امنیتی سیاست بازی! حذف شد!(
اضافه بر سازمان6. _ (به دلائل امنیتی سیاست بازی! حذف شد!(
اضافه بر سازمان7. شاید خنده دار باشه این نوع نگارش ... ولی به هر حال! همه این 6 اضافه بر سازمان، در کاغذی نوشته شده بود تا در این چاه بیاید ولی به همان دلایل امنیتی سیاست بازی! که به شدت حالم از آن بهم می خورد، حذف شد!
اضافه شده در روز دوشنبه 90.3.16 ساعت 9:00 صبح: راستی یادم رفت بگویم؛ دلمان از حالت طوفانی درآمده است، اگر چه کلی سوال و علامت تعجب همچنان بالای سرم رژه می روند!! ولی چون می دانم مدیر جلسه آینده دیگریست، نه من و اویی!! به همین جهت خیالم راحت است که آنکه مرا خوانده است، راه نشانم خواهد داد ... صرفاً جهت اطلاع
و من الله التوفیق
هو الجمیل
باذن الله و اذن رسوله و اذن مولانا امیر المؤمنین
و اعوذ بالله من نفسی
الهی رضا برضائک و مطیعا لامرک و راضیه بقضائک
و از نشانه های خداوند آن است که برای شما از نوع خودتان همسرانی آفرید که با آنان آرام گیرید و در میان شما مهربانی افکند، و در این امر ، نیز برای مردم با فکرت ادله علم و حکمت حق آشکار است. (روم-21)
در میان مردم هوشمند، مطمئن ترین پایه ازدواج، دوستی است. شریک بودن در علایق واقعی، توانایی پایان دادن به جنگ عقاید، و درک افکار دیگری و رویاهایش.
جبران خلیل جبران
___________________
اضافه بر سازمان1: به دلایل امنیتی، سیاست بازی!! حذف شد!
اضافه بر سازمان2: دیروز از بس که دلم شکسته بود سر جریانی، سر کار نرفتم و شهدا به دادم رسیدند و گر نه از شدت فکر احتمالا مخ نداشتم میترکید!
اضافه بر سازمان3: یادم هست سر یک سوالی که از من پرسیده شد چه خواهی گفت؛ گفتم: خواهم گفت: الخیر فی ما وقع ... ولی ... !! خدایا توکل به تو ...
اضافه بر سازمان4: دقت کردید نوشته ها دیگه رنگ و بوی شخصی گرفته؟ دیگه شده یه چاه که داره پُر میشه؟
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی، ره ز که پرسی، چه کنی، چون باشی؟
اضافه بر سازمان5: خدایا سنگهایی که بر سر راه جوانان انداخته میشود را به لطف و جود و رحمت خودت بردار تا بهتر بتوانند عبادت تو را انجام دهند ... تا بتوانند دینشان را در این وانفسا حفظ کنند ...
اضافه بر سازمان6: دلم گرفته است، اگر چه هوا ابری نیست! اما هوای دل ما بد طوفانی است ... کجایی رمضان؟
هو الجمیل
باذن الله و اذن رسوله و اذن مولانا امیرالمؤمنین
و اعوذ بالله من نفسی
1. دیروز قبل از جلسه بسیار سرنوشت ساز، از خدا خواستم یه کوکچولو باهام صحبت کنه؛ و خداوند فرمود:
ای رسول ما یاد آر روزی را که مردان و زنان مومن شعشعه نور ایمانشان پیش رو و سمت راست آنها بشتابد و مژده دهد که امروز شما را به بهشتی که نهرها زیر درختانش جاریست بشارت باد که در آن بهشت جاودان خواهید بود و این همان سعادت و فیروزی بزرگ شماست.
(سوره مبارکه الحدید - آیه 12)
2.
هزار جهد بکردم که سر عشق بپشوم
نبود بر سر آتــــش میسرم که نجوشم
(سعدی)
3. دیشب برادرم (دینی) متن بسیار زیبایی رو زحمت کشیدند فرستاند:
خداوندا از تو به سبب دانشت (که به همه چیز آگاهى) درخواست خیر دارم، پس بر محمد و آلش درود فرست،و در حقّم به خیر حکم کن، و شناخت آنچه را که برایمان اختیار کردى به ما الهام فرما، و آن را براى ما سبب خشنودى به قضایت، و تسلیم به حُکمت قرار ده، پس دلهره شک را از ما دور کن، - و ما را به یقین مخلصین تأیید فرما، و ما را دچار فروماندگى از معرفت آنچه برایمان اختیار کردهاى مکن، که قدر حضرتت را سبک انگاریم، و مورد رضاى تو را ناپسند داریم، و به چیزى که از حسن عاقبت دورتر، و به خلاف عافیت نزدیکتر است میل پیدا کنیم. آنچه را از قضاى خود که ما از آن اکراه داریم محبوب قلبمان کن،و آنچه را از حکم تو سخت مىپنداریم بر ما آسان ساز، و گردن نهادن به آنچه از مشیّت و ارادهات بر ما وارد آوردهاى به ما الهام فرما، تا تأخیر آنچه را تعجیل فرمودى، و تعجیل آنچه را به تأخیر انداختى دوست نداریم، و هر آنچه محبوب توست ناپسند ندانیم، و آنچه را تو نمىپسندى انتخاب نکنیم. و کار ما را به آنچه عاقبتش پسندیدهتر، و مآلش بهتر است پایان بخش، که تو عطاى نفیس مرحمت مىکنى، و نعمتهاى بزرگ مىبخشى، و هر چه مىخواهى آن کنى، و بر هر چیز قدرت دارى.
(دعای 33 صحیه سجادیه - دعا در طلب خیر از خداوند)
4. اگر بخواهیم محیط خانه گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.
(در محضر بهجت)
و من الله التوفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
باذن الله و اذن رسوله و اذن مولانا امیرالمؤمنین
و اعوذ بالله من نفسی
له معقبت من بین یدیه و من خلفه یحفظونه من امر الله ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم و اذا اراد الله بقوم سوءا فلا مرد له و ما لهم من دونه من وال
برای انسان از پیش رو و پشت سر، مامورانی است که همواره او را به فرمان خدا (از آسیب ها گزندها) حفظ می کنند، یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتی را (بسوی بلا،نکبت، شکست و شقاوت) تغییر نمی دهد تا آنکه آنان آنچه را (از صفات خوب و رفتار شایسته . پسندیده) در وجودشان قرار دارد به زشتی ها و گناه تغییر دهند. .و هنگامی که خدا نسبت به ملتی آسیب و گزند بخواهد (برای آن آسیب و گزند) هیچ راه بازگشتی نیست؛ زیرا برای آنان جز خدا هیچ یاوری نخواهد بود. (رعد-11)
الشَعب !!!
یُرید !!!
......!!
__________________
اضافه بر سازمان1: برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما بشود باید اخلاص داشته باشیم و برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم سرمایه می خواهد که از همه چیزمان بگذریم. و برای اینکه از همه چیزمان بگذریم باید شبانه روز دلمان و وجودمان و همه چیزمان با خدا باشد. که خدا از ما راضی باشد.
قدم بر می داریم برای رضای خدا، قلم بر می داریم روی کاغذ برای رضای خدا، حرف می زنیم برای رضای خدا، شعار می دهیم برای رضای خدا، می جنگیم برای رضای خدا. همه چی، همه چی، همه چی خواست خدا باشد. که جز پیروزی درش نیست ... چه کشته شویم و چه بکشیم اگر این چنین بشویم پیروزیم. هیچ ناراحتی نداریم و شکست معنا ندارد.
بدون دخل و تصرف از سخنرانی شهید حاج ابراهیم همت
اضافه بر سازمان2:
خاصـیت نگــاه تو مـــــا را خـراب کرد ایــــن آفتـاب غـــوره مـــا را شـــــراب کرد
آدم که گـــریه را پـدرانه به ارث داد یــادش بخــیر بـــاد، که کار ثــــــــواب کرد
اندازه حساب شده باده مـی خورد هر کس که رفت و آمد خود را حساب کرد
(به حساب خود برسید قبل از آنکه به حساب شما برسند!)
ترسیدم اینـــکه یار جـوابم کند ولی دیدم کریـــم بـــود و مـرا مستــــجاب کرد
روی سپــید اوست چـــراغ هدایـتی پیــری که عشقبازی خود را در شباب کرد
دیگر دلــی نمانده که دلبــر بخوانمت هـجـــران روی تــو دل مــا را مـــــذاب کرد
اضافه بر سازمان3: هنر آن است که بمیری، پیش از آنکه بمیرانندت و مبدأ و منشأ حیات آنانند که چنین مرده اند ...
شهید سید مرتضی آوینی
----------------------------------
بعد نوشت(دوشنبه - 12/2/1390 - 8:10): نوشته تنهایی به دلیل به حاشیه وارد شدن حذف شد، ولی به برادر عزیزم عرض میکنم: کمی بیشتر به نوشته ها دقت می فرمودید بهتر بود ... همین!
و من الله التوفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
باذن الله و اذن رسوله و اذن مولانا امیرالمؤمنین
و اعوذ بالله من نفسی
نمیدونم قبلاً تو این وبلاگ، این متن رو نوشتم یا خیر؟! ولی به هر حال خالی از لطف نیست ... اگر چه می دونم عین همین متن رو تو وبلاگ کاروان فرهنگی زیارتی منتظران ظهور نوشتم!
و اما بعد ...
جنگ جنگ ارادههاست، جنگ عزمهای راسخ است، هر که عزمش بیشتر بود، او برنده است.
حضرت مقتدی (حفظه الله)
عادت کرده ایم بگوییم چرا نیامدی؟ عادت کردهایم بگوییم میآیی! من به این باورهای بارور نشده عات کردهام! عادت کردهایم هر چیزی را بهانه کنیم،الا تو را! عادت کردهایم از همه چیز بدانیم،الا تو! عادت کرده ایم ...!
ای همه حضور، ای تمام تکیه گاه من به هنگام سختی و شدت؛ تو رابه خدا خودت را از من مگیر؛ عزیز دل من!
آقا! من چه کنم که مقبول تو باشم؟ چه کنم که محبوب تو باشم؟ ای عزیز دل، ای همراه من همه جا و همه وقت، غریب افتادهایم در این جهان. من را تا رسیدن به مقصد در این گذرگاههای خوف و فنته رها مکن، ای ولی نعمت من، ای عزیزم. من را محتاج غیر خودت مکن ای تکیه گاه من به وقت غیرت.
اگر استوار تر از تو تکیهگاه هست، اگر مهربانتر از تو دستهایی هست، اگر امیدآفرینتر از نگاه تو نگاهی هست، نشانمان بده و اگر نیست خودت دستم بگیر، خودت دستم بگیر، دستم بگیر ...
صحبت از نیامدن نیست! صحبت از چرا نیامدن است! صحبت از این آیینهها است که صیقل نمیخورند! ودلهایی که نمیلرزند! صحبت از قلمها و قدمها و زبانها و چشمها و گوشهایی است که مینویسند و میروند و میگویند و میبینند و میشنوند آنچه را که نباید ...! صحبت از منیّت است!صحبت از غرور و منام است!
با احتساب این (من) تعداد این کلمه در این متن به عدد 13 میرسد. سعی خواهم کرد دیگر از این کلمه استفاده نکنم در این متن تا محاسبات! بهم نخورد!! قطره دریاست اگر با دریاست! آفات منیت را همه میدانیم ولی فکر میکنم فقط میدانیم!
دلم پر بود از حرفهای نگفته و گیر کرده در گلو؛ حرف زیاد بود برای گفتن، ولی گوشش را ...!! گفت آنچه یافت مینشود آنم آرزوست! مثل همیشه بگذریم! قسمت عمده حرفهایم را چون میدانستم بزرگان به دلایل امنیتی سیاست بازی، یا به دلیل برخوردن (شما بخوانید تصادف!) به کسی یا چیزی یا شیئی یا درختی یا دری یا دیواری، تذکر خواهند داد، قبلاً حذف شد آنچه حذف شدنی بود و همچنان در گلو ماند!!
هر چه میکشیم و میکشند ولی نعمتمان از دست همین کلمه است؛ من و منیت (شد 14 تا!) کمی بیشتر مراقب باشیم ... همین!
برگرفته از دکلمه آقای وحید جلیلوند
و من الله التوفیق