• وبلاگ : 
  • يادداشت : نگاه تا نگاه (3)
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ..يا علي.. 

    كسي كه از «جماعت رسوا» نگريزد، «رسواي جماعت» مي شود!

    اين جمله رو از بين متن زيبايي كه انتخاب كردين رو انتخاب كردم به عنوان كلمه ي طلايي و كليدي البته به نظر خودم.

    در مورد سوال اگر داني و پرسي خطاست يا براي به مشکل انداختن مپرس که از کلمات زيباي مولا علي ع هستن.

    من سوال كردم و قرار بر اينه كه شما جواب بدين.

    خوب مي دونم فكر شما مشغول سوالم شده ولي به روي خودتون نميارين ولي منتظرم.

    به من بر نمي خوره ديگه چيزي رو سخت نمي گيرم و حرفي رو سنگين فكر كردم شما ناراحت شدين از اسرار من هر چند ناراحت هم شده باشين باز فرقي به حال نوشته هاتون نكرده.

    ولي فكر كنم بايد با هم يه صحبتي بكنيم(چت)

    ..ياعلي..

    پاسخ

    سلام عليك بر دوست گرانقدر ... ما كه از شما هيچ ردي نداريم جز [..يا علي..] كه اونم اووووه ازش خيلي دورم ... خلاصه ما در خدمتيم ... در ضمن براي اينكه به روي خودم بيارم كه فكرم مشغوله براي دادن جوابي مناسب براي سوال شما! اين جوابو ميدم كه براي بعضي عقلاييون و احساسيون مفيد باشه ... مثل اينكه در باب حفر چاه سوء تفاهمي بين علما!!!!! پيش آمده و آن هم بر اساس سوالاتي است كه معمولا چالش آفرين است ... سوالاتي كه به شاهرگ عقيدتي كسي كه سالهاست عزادار مولايش است ... به هر حال قصد بنده حق جو! از طرح چنين سوالاتي (كه البته نوع طرح سوالات به گونه اي است كه جواب سوال را ميتوان از مغز سوال دريافت!!) توجه بيشتر به اصل موضوع كربلا و عاشورا بود! چيزي كه ممكن است گاها در بين بعضي از عزادارن فراموش شده باشد و فقط به ماكت يا بهتر بگويم سنت عزاداري اكتفا شود! ... سوال شما براي من هم سوالي شد، و همانگونه كه ذكر شد و شما حمل بر برخوردن به ساحت كوچك بنده نموديد! و در پي جواب اين سوال گشتم تا به نتايج زير رسيدم :و اما بعد ... سوال حضرت عالي از دو ديد قابل طرح ميباشد :1. سوالي كه براي روشن شدن جوابش است و نتيجه اي در پي ندارد جز بيشتر شدن اطلاعات عمومي ... كه من براي چنين سوالاتي پي جواب نميگردم!! 2. سوالي كه براي روشن شدن جوابش نيست بلكه در راستاي همان كسب معرفت نسبت به عاشورا است؟ چه به جواب برسد چه به معرفت برسد، كه معمولا معرفت از روي آگاهي است ... و آگاهي از روي دانش! و حالا جوابهايي كه ميتوان به اين پرسش داد : اينكه بتواني چاهي براي رفع عطش حفر كني، ولي نكني؛ تا در آينده براي تشنگيت مردم گريه كنند ... ساده بگويم: دنبال جلب توجه مردم هستي! (پناه بر خدا!!)يا نه اينكه ميتواني چاه حفر كني ولي فرصت نداري ... دشمن ديد دارد و امان نميدهد ... يا نيرويت را بايد صرف مقابله با دشمن كني!شايد چاه حفر نكردي (يا نتوانستي!) كه حجت تمام شود ... كه اصغرت يكي از همين حجتها بود ... نه فقط براي چند هزار نفري كه محاصره ات كرده بودند ... بلكه براي تمام بشريت از قبل و بعدت كه مقابلت يا آنطرفتر ايستاده و تماشا ميكنند ... خلاصه حيرانند و ضاليـــــــن كه كدام طرف بروند ... راه حر را بگيرند و آزاده باشند و بشوند مصداق انعمت عليهم يا بشوند هرمله و مصداق غير المغضوب عليهم... فكر حفر چاه نميكني چون ميگويند محل استقرار خيمه ها جايي بود بالاتر از آب ... و آب هم كه سر بالا نميرود ... در ثاني شنيده ام آن آب يكي از شعب فرات بوده ... از همه اينها بگذريم ميگويند خيمه ها با آب فاصله اي داشته ... كه حسين(ع) و عباس(ع) با هم ميروند ... آنان كه آمده اند پابوس ميگويند فاصله است بين كف العباس و بدنش ... ميگويند فاصله است بين حرمين و فرات ... چاه حفر نميكني چون اگر ميخواستي با عنايات الهي و به اذنش همانجا آبها و نهرها در اختيارت مي آمدند ... ولي همانگونه كه مولايمان مهدي(عج) (به قول حجه الاسلام پناهين) فوت معنوي نميكنند كه دنيا آباد شود و از وجود اشرار پاك!، و از علم روز استفاده ميكنند كه : انا بشر مثلكم! شما هم جد ايشانيد ... فكر حفر چاه نميكني چون به گمانت دشمن آنقدر مرام دارد كه ديگر آب را بر شما نبندد!! ... اصلا فكر نميكردي (بدون توجه به اتصال علم شما به علم بيكران ايزد) با آنكه سفيرت را فرستاده اي براي تحقيق، و او خبر داده بود همه مشتاقند براي ديدارت! مشتاقند براي رهبري تو! و با ورود نايب اليزيد (لعنه الله عليهم) يادشان رفت كه : يا ايها الذين آمنوا اوفوا بالعقود! عقد؟ كدام عقد؟ دستشان براي هم پيماني در دست كسي است كه وعده رياست و امارت و پول و ثروت بدهد يا اگر نه بترسند ... تو كدام را برايشان داشتي؟!! از خدا كه نترسيدند شايد از يزيد بترسند ... كه ترسيدند و عقدشان را فراموش كردند!! ... و تو با تمام اهل و عيال و فرزندان و دوستانت حج را نيمه كاره رها ميكني كه چه؟ كه بروي براي هدايت؟ نه اينكه بروي براي گرفتن خلافت!! راستي من كوته فكرم و نوك بينيم را ميبينم ... اماما مگر شما بد عهدي و خلف وعده كوفيان را به ياد نداشتي؟ مگر فرق شكسته پدرت را نديدي؟ اصلا فكر نميكردي (البته به ديد ما گرفتاران دنياي دني! كه شما علمتان به علم خدا متصل است و منشا علمتان علم بي نهايت الهي است!) نامردي را! فكر نميكردي دشمن به اصغرت هم رحم نكنند؟ آيا در كربلا مردانگي كردند سپاهيان كفر به لباس مسلمان؟ ... آيا مرد بودند سپاهيان خائنين به لباس شيعه؟ اميدوارم فرقي به حال نوشته هام كرده باشه! ... در انتها به عرض ميرسونم هيچ كدورتي پيش نيومده ... و اينكه جوابهايي هم هست كه اگر شما صلاح بدونيد به ديد عموم ميشه گذاشت و اينكه بهتر هم هست كه همه با آگاهي براي امام حسين و خودشون گريه كنند ...