سفارش تبلیغ
صبا ویژن



حق جو -






درباره نویسنده
حق جو -
حق جو
بر حصیر دل نشستند آنقدر بیـــگانگان *** تا دگر بر روی آن یک آشنا هم جا نشد *** الهی! عاقبت محمود گردان ...
تماس با نویسنده





آرشیو وبلاگ
شروع
سخنی با دوست
ناله های فراق
علی در قرآن
رهاورد ولایت
مائده ولایت
نگاه تا نگاه
سفر نامه
رضوان
سکوت
شقشقیات
متفرقات




لینک دوستان
حضرت مقتدی (حفظه الله)
موعود
سایت اطلاع رسانی شیعه
سین جیم های اخلاقی
شیعه نیوز
بچه های قلم
مجمع جهانی اهل البیت (ع)
سایت مطالعات شیعه شناسی
دفتر مقام معظم رهبری (حضرت مقتدی)
وبلاگ تحلیلی دکتر محمدصادق غلامی
سایت تخصصی حضرت فاطمه (س)
درگاه پاسخگویی به مسائل دینی
مرکز اطلاع رسانی فلسطین
کتابخانه امام علی(ع)
سایت میثاق (غدیر)
سایت غدیر
سید مرتضی آوینی
قطعه 26 (حسین قدیانی)
مرحوم آیت الله بـهـجـــــت
کاروان فرهنگی منتظران ظهور
حجت الاسلام و المسلمین جاودان
آیت الله حاج شیخ مجتبی تهرانی (ره)
مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی-پاونا
از ره بر چه می دانید؟
موسسه تبـیـــان
خون شهدا
حجاب نیوز
شهاب مرادی
جنبش دانشجویی حیا
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
مرکز پاسخگویی به سوالات دینی
قالب ساز مذهبی


عضویت در خبرنامه
 

لوگوی وبلاگ
حق جو -



آمار بازدید
بازدیدهای امروز: 49  بازدید

بازدیدهای دیروز:23  بازدید

مجموع بازدیدها: 221008  بازدید
 RSS 

   

هو الجمیل

 

 

تقدیم به ...

 

باز هم چند صباحی سخن از او گوییم

ز گل یــــاس بوی نرگس خود میجوییم

 

باز هم داعیــه چشم به راهی داریم

چند روزی به سر جاده نگاهی داریم

 

شــایــد این راه که رفتـــیم نبـــاشد ره وصل

یا خوشی ها همه فرع است، نباشد ره اصل

 

نکنــد گــول هوســهای خیـــالی بخوریم

چشم خود بسته و یک میوه کالی بخوریم

 

همه بنشـــسته که فریاد رسی می‏آید

همه لب بسته که یک روز کسی می‏آید

 

این که ما لب به سخن بسته خموشیم خطاست

این که یوســـف به عزیـــزی بفــــروشیم خطاست

 

لـب گشاییم و بگوییم که ما کس داریم

هر که نازد به کسی ما گل نرگس داریم

 

کاش میشد که مرا دور سرش گردانند

حلقه بر گوش شده پای رکابش خوانند

 

خوب میشد دل من نیز چراغان بشود

شاید روزی حـــــرم خانه ایمان بشود

 

خوب میشد که شبی نافله قوتم باشد

عکس آن گمشده در قــاب قنوتم باشد

 

خوب میشد که مرا نیز خریدار کنند

با کلافی به کفم راهـــی بازار کنند

 

به خدا یوسف ما هست بگو یار کجاست

سر بازار عیــــــان است خریدار کجاست

 

هیچ شد ندبه یک جمعه ز جا برخیزیم

قطره اشکی به تمنای ظهــورش ریزیم

 

هیچ شد بهر فرج دست دعا برداریم

قدمی خیــر برای شهــــــــدا برداریم

 

فکر کردی گه چرا روزی ما کم شده است

قسمت شیعه فقط غصه و ماتم شده است

 

وقت تطهیر مرام است بیا برگردیم

تا نخـوردیم به بن بست بیا برگردیم

 

**

________________________

اضافات :

1. نمیدونم چرا، ولی با هر متلکی که از بیخبران از حضرتش (که ماشا الله کم هم نیستند دور و برم ) میشنوم یقینم نسبت به مولام بیشتر میشه ... اینکه من و امسال (امثال!) من هیچ کاری براش نکردیم ... اینکه دست رو دست گذاشتیم تا ... راست گفته این شعر که میگه :

این همه آب که جاری است نه اقیانوس است

عرق شــــــرم زمین است که سرباز کم است

میخوام بگم ؛ ما که شرمنده هستیم ... ولی تو انتخابمون کمک کن (یا بهتر بگم شما به جای ما انتخاب کن که دلمون رو سپردیم به شما) تا بتونیم سرباز بشیم ... و بتونیم سرباز تربیت کنیم (اهلش فهمیدن من چی گفتم ایشا الله ) ... این که تو این وانفسا و هیاهوی روزگار رومون بشه تو روش نیگا کنیم . اینکه بتونیم بگیم ما منتظریم ...

2. دلم بدجور هوس حج فقرا کرده ... دوستام ( بالاخص برادر دینیم که از اخوی خودم بیشتر دوستش دارم ) همه رفتن مکه و برگشتن ... موتور جت وصل کردن به خودشون قصد وصل دوست رو کردن ... من رو هم گذاشتن به امان خودم (با بار گناهان سنگینم !) ...

چه کنم با دل شیدا !!

چه کنم با غم دل !!

3. دعا کنید برام ...

 

***

 

و من الله التوفیق

یا علی مدد



نویسنده » حق جو » ساعت 12:16 صبح روز چهارشنبه 86 شهریور 14

هو الجمیل

 

    باز هم دلم هوای میخانه کرده ساقی ... قیافه های عجیب و غریب ... نگاه های مرموز ... سادگی کجاست ...؟!!!

    اللهم الرزقنا ... !!!

ساده بودیم ولی ساده نماندیم دریغ

غرق در خود شده آزاده نماندیم دریغ

*

گرچه از روز ازل عشق به ما فرمان داد

سرکشی کرده و دلداده نماندیم دریغ

 

    داروخانه ای پیدا نمیشود که شربت معرفت داشته باشد ... یا قرص شجاعت ... کرم سادگی و ضد تجملات ... بقالیی یافت میشود که یه سیر عشق بفروشه ... اصلا عشق رو میشه خرید و فروش کرد ؟!!!! حالا تو اون مغازه چند گرمی ایمان هم باشه یا 200 گرم اخلاق خوبه ...!!!

    زنده هستیم که بخوریم ... یا میخوریم که زنده بمونیم  ... زنده بمونیم و حالا چه کار کنیم ... مسئله این است ...

ولی ...

 ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

آسودگی ما نشان عـــــدم ماست

    تا حالا موج دیدید ...؟!! چه سوال مزخرفی ... تا حالا با موج کشتی گرفتید ...؟!! تا حالا شده با موج فوتبال بازی کنید ..؟!! موج شوت بزنه و شما بگیرید ...؟!! اصلا تا حالا موج بودید ...؟!!! موج ... خروشان و پر تحرک ... ! شجاع و نترس ... ! ساده ولی مومن به کارش ...! عاشق و دلباخته ...!

    تا به حال دریا دیدید ... ؟!! نه ببخشید دریا دل دیدید ... ؟!! بزرگ ... در عین اینکه بزرگ هست و خوب همه چیز را در خودش غرق میکند ... تا به حال به جنگ دریا رفتید ..؟!! اصلا تا به حال دریا بودید ...؟!!!

پر پرواز ندارم هوس پریدنم نیست ...

دل دریایی ندارم ، هوس شنا نکردم ...

هوس خوابی آرام بی خیال روز و روزگار ...

در خواب پر پرواز خواهم داشت ...

هوس پریدنم خواهد آمد ...

در خواب تقریبا همه چیز دستیافتنی است ...

باید بخوابم ولی ...

ولی قبل از خواب یادم نرود اجازه از حضرت عشق(اا) بگیرم ... _ نکته اینکه «اا» مخفف اللهم الرزقنا هست _

یادم باشد وضو بسازم ...

یادم باشد بر دستان پدر و مادر بوسه‏ای ؛ شاید دیگر ...

یادم نرود چشمانم را بشویم ، شاید غبار گرفته باشد ... شاید آنجایی که نباید نگاه کرده باشند نگریده باشند ...

یادم نرود گوشهایم را از تنین آهنگ های نامهربان با آن ، که خواسته یا بالاجبار روزگار تهی ! شنیده ؛ پاک کنم ...

یادم باشد هارد دلم هنوز جا دارد ...

بر حصیر دل نشـــستند آنقدر بیگانگان

تا دگر بر روی آن یک آشنا هم جا نشد

یادم باشد لطفهای اطرافیان را ... برای روز مبادا ... ( که این روز چه روزیست نمی‏دانم ...!!!)

قبل از خواب یادم باشد آیت الکرسی بخوانم نکند دلم آسیب ببیند ... نکند دلم برود جایی که نباید برود ...

یادت باشد در خواب هیچگاه صدایم نکنی ... شاید خواب خوبی می‏بینم و نباید بیدار شوم ... ولی وقتی خدا صدایم میکند و من غافل شده‏ام یادت باشد ... یادت باشد حتما بیدارم کنی ...!!!

ولی ... زندگی خواب نیست ؛ حقیقتی است برای رسیدن به عشق ... عشق بی پایان ... به خدا ... پس یادم باشد باید همیشه هوشیار بود و بیدار ... نکند در خواب هم خوابم ببرد ... در خواب هم باید بیدار بود ... و به یاد حضرتش ...

بارپروردگارا ! درست است که بنده شایسته‏ای نبوده‏ایم (یا بهتر بگویم نبوده‏ام!) ولی باور کن ...!!! بماند برای روز مبادا ... !!!

روی بنما و مرا گو ز جــــان، دل برگیر

پیش شمع آتش پروانه بجان گو درگیر

*

در لب تشنه ما بین و مدار آب دریغ

بر کشته خویش آی و ز خاکش برگیر

*

چنگ بنــــواز و بساز ار نبود عود چه باک

آتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گیر

 

حافظ (علیه الرحمة)

 

***

و من الله التوفیق

یا علی مدد



نویسنده » حق جو » ساعت 12:2 عصر روز شنبه 86 تیر 30

هو الجمیل

 

«یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا

 (سوره احزاب ، آیه 45)

اگر آن شاهد قدسی ز درم باز آید

عمر بگذشته به پیرانه سرم باز آید

(حافظ علیه الرحمة)

 

یکی از صاحب دلان همواره برای ارادتمندان خود صحبت و موعظه میکرد ، ولی مریدان حرکتی که سبب ترقی آنان در عالم معنی باشد از خود نشان نمیدادند ، روزی یکی از آنان به استاد گفت : ای شیخ دلهای ما خفته است و سخنان شما در دل ما اثر نمیکند ، چه کنیم تا بیدار شود ؟ صاحب دل گفت : ای کاش دلهای شما خفته بود که خفته را وقتی صدا زنند و بجنبانند بیدار شود ، اما دلهای شما مرده است که هر چه بجنبانند بیدار نمیشود.

(این ظرایف منبع ندارد !)

 

آیا هیچگاه در دل شب، دور از هیاهوی زندگی به آسمان پر ستاره نگاه کرده‏اید؟ و روح شما به عظمت و زیبایی آن مجذوب شده است ؟ این احساس احترام و ستایش به عظمت و زیبایی و اظهار خضوع و تسلیم در برابر خالق آن «نیایش» نامیده میشود .

نیایش ، ارتباط قلبی انسان است با ذات عالم هستی ؛ نیایش راز و نیاز درونی انسان است با کمال مطلق ، نیایش کشش روح است به سوی کانون غیر مادی جهان ...  ( ادامه میدهم ان شاء الله )

به قلم شهید دکتر مصطفی چمران

 

___________________

اضافات :

اولا : روز میلاد ام ابیها ، همسر حیدر (ع) مبارک (با کمی تاخیر !!!!!!!!!)

ثانیا : قبلا هم عرض کرده بودم ... دارم سعی میکنم سنت شکنی کنم و به هر مناسبت مذهبی و غیر مذهبی تو این وبلاگ نمینویسم ... یعنی مجبور نشم که چون تولد بی بی(س) هست پس من هم باید بنویسم ... حالا هر چی ... هر (ببخشید اینقدر راحت میگم !!!)‏ آب دوغ خیار ، یا به اصطلاح هر کشکی رو بنویسم ... درست و غلطش با خود «هو الجمیل» !!! جسارت نباشه به یه سری از دوستان ... ولی فکر میکنم بی محتوایی مطالب در روزهای مذهبی مناسبتی غوغا میکنه ... یعنی فقط مینویسیم که به روز باشیم ... به فکر تاثیر و استفاده دیگران نیستیم ... امیدوارم هممون هدایت بشیم ... (اللهم اهدنا الصراط المستقیم!)

ثالثا :‏ به ارتباط بین آیه بالا و شعر زیرش هم توجه کنید (لطفا!)

رابعا : دعا بفرمایید ، چون یه خورده اوضاع بر وفق مراد نی (نیست!!) 

 

و من الله التوفیق

یا علی مدد



نویسنده » حق جو » ساعت 12:54 صبح روز دوشنبه 86 تیر 18

هو الجمیل

 

 

الوعده وفا (رجوع کنید به ششمین اضافات از پست قبلیم !!!!) :

فلسفه نام گذاری سوره مانده به نام سوره ولایت

1) سوره مائده آخرین سوره بلند نازل شده بر پیامبر (ص) میباشد ... (سوره هایی بلند هستند که از سوره محمد(ص) بلند تر باشند)

2) بیشترین تعداد «یا ایها الذین ءامنوا» در این سوره آمده است . (16 مرتبه) که این خود میزان اهمیت موضوع را نشان میدهد که بیشترین تعداد خطاب به ایمان آورندگان را به کار میبرد.

3) اولین آیه آن با تذکری به وفای به عهد آغاز میشود : « یا ایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود ... »

نکند مکر بنی ساعقه تکرار شود ...

4) از لحاظ محاسبات حروف ابجد کلمه « یا علی » یا « ای علی » با تعداد آیات این سوره با احتساب « بسم الله الرحمن الرحیم » ؛ 121 میشود ... قابل ذکر است که جمعی از مفسرین شیعی معتقدند که «بسم الله» نیز جزو آیات سوره محسوب میشود .

5) در این سوره از مائده سخن به میان آمده (در داستانی در رابطه با انصار حضرت عیسی(ع)) و به تفسیر ولایی مراد از مائده آسمانی همان ولایت امیر المومنین (ع) است ، که برای هدایت بشر است بعد از نبی اکرم (ع) .

6) تعداد حداقل 3 آیه (مستقیم) در ارتباط با ولایت مولا ذکر شده که اکثرا به صورت اختفا و ساتر شده است ... یعنی آیات به اینچنین مهمی در بین آیاتی که احکام شکار و خون و حرام و حلال گوشت را برسی میکند قرار دارد که این خود جالب است و عده‏ای آن را جهت مصونیت از دست غارتگران خلافت میدانند.

7) یه نگاه به آیات ابتدایی این سوره (تا آیه 11) بندازید و به آیه 55 و به آیه

 

اضافات :

الف) برات کربلامون جور شد (قربونت برم امام رضا(ع)) ولی ... این دل ما بود که دل نبود ... همراهی نکرد با من گنه‏کار ...

ب) یه نگاه به وبلاگا انداختم دیدم همه از 3وم تیر نوشتن و شور و از این سیاسی بازیا ... نمیگم بده ولی دگم بودن بده اینکه ما یکی رو بکنیم رب النوع عدالت ... !!!!!! خوب معلومه اگرم یه جایی پاش لغزید اونوقت خود عدالت میره زیر سوال ... من فکر میکنم باید به عملکرد هر کس نگاه کرد ... و به قولی :‏ « به سخن گوینده نگاه کن نه به گوینده!)

ج) من همیشه به گزینه جیم ارادت داشتم و شعارم این بود به بچه ها که : گزینه جیم یادتون نره ( صرفا جهت مزاح بود همین!)

د) تو ایام شهادت بی بی چیزی نوشتم ... چون خیلی وحشتناکه نوشتن از اون ماجراها ... ولی :

 

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود

خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود

 

ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه

گردنت را میشکست آنجا اگر عباس بود

 

نه که حسنین (ع) و بنی هاشم بی غیرت بودند ! نه ... بحث سر غیرت عباسه ...

 

السلام علیک

یا صاحب الدعوة النبویه

و الشجاعه العباسیه

ه) یه دوست میگفت وبلاگ نوشتن کار آدمای علاف (الاف!) هست ... و هیچ سودی نداره ! نظر شما چیه ؟

 

و من الله التوفیق

یا علی مدد



نویسنده » حق جو » ساعت 12:42 صبح روز چهارشنبه 86 تیر 6

هو الجمیل

 

دلش پر میکشد اما پایش نمیرود ...

نگاه می‏اندازد به آن همه عظمت و می‏گوید : خدایا به من اجازه میدهی پا پیش بگذارم ... یا رسول الله به من اجازه می‏دهی ...؟! اجازه میدهند ملائک ... و قلبش ... ؟! روز و شبی را در حیاط به سر میکند تا پیامی از جانب دوست برسد ... و قلبش مطمئن می‏شود از جواز پیش آمدن به سمت رضا(ع) ... یا سریع الرضا ! به حق رضا(ع) ، رضا(ع) مرا پذیرا باشد ...

ادخلوها بسلام آمنین !!

با شرم از خلف وعده‏هایی که انجام داده ... که خود کوس « یا ایها الذین آمنوا اوفو بالعقود »  را سر می‏دهد ولی ... خوب هنگام به پابوس رفته بود ... شاه در عزای مادرش بود و دلش مهربان ... پس نزدیک شدن به او راحت تر ... ( ناگفته نماند که این شاه همیشه مهربان است و واسطه فیض الهی است بر بندگان خدا ... همیشه وساطت میکند از جانب بندگان عاصی بر درگاه یزدان پاک‏ )

 

آمدم ای شاه پناهم بده

خط امانی ز گناهم بده

*

ای حرمت ملجا درمانگان

دور مران از در و راهم بده

*

لایق وصل تو که من نیستم

اذن به یک لحظه نگاهم بده

 

حال وقت درد و دل است ... و صحبت از روزهای دوری (دوری از خود و از ... اللهم الغفر لنا ذنوبنا !‏ )؛

اوست نشسته در نظر ؛ اوست گرفته شهر دل ؛ و اوست که تن را سبک میکند و دل را مطمئن و روح را پران و جان را آرام ...

من نبودم که آمدم ، تو آوردی ... من نبودم که خواندم ، تو خواندی ... و من نبودم که خواستم ، تو خواستی ...

 

تو کیستی شریک غم اهل عالمی

در خاک طوس کعبه اولاد آدمی

*

آن رازها که از همه پوشیده داشتم

تنها در این حرم به تو گفتم تو محرمی

 

 

السلام علیک یا شمس الشموس

 

اضافات :

1) به یه بابایی قول دادم تو وبلاگم مصیبت ننویسم و از جملات تکراری عرض تسلیت یخده(یخورده!) میترسم یعنی ... پس اگر در مصائب نمینویسم دلیلش کم اطلاعی من نیستا !!!!!!!!!!!!!!!! اصلا این فکر رو نکنید، که من همه چیزو میدونم! یعنی من دانای کلم ! ... ( ما به در گفتیم ولیکن بشنوند دیوارها! )

2) به یاد امام ، خمینی کبیر (ره) و به مدد پارسی بلاگ و به یاد یکی از ...  : فراق یار نه آن می‏کند که بتوان گفت!!! و به قول همون یار و پدر مهربان ،امام(ره) : انتظار فرج از نیمه خرداد کشم ...

3) در آستانه ترکیدن بودم ولی به مدد مولا و دعای دوستان براتمون جور شد ...

4) به قول وحید (یکی از ارازل دانشگاه خدابیامرز! ...) ما که سه بار از امام رضا(ع) شفا گرفتیم ، آدم نشدیم ...!!!

5) از مطالبی که وظیفم بود بنویسم و پایه و اساس تشکیل این وبلاگ و قبل تر از این وبلاگ ،وبلاگ قبلیم بوده « کشور عشق» یکم دور افتادم ( اونم به خواطر غفلت خودمه که به مدد مولا دوباره شروع میکنم‏ )

6) اون آیه هم ، آیه اول سوره مائده هست ... 121مائده ... یا علی ... شاید مطلب بعدیم همین باشه ...

 

و من الله التوفیق

یا علی مدد



نویسنده » حق جو » ساعت 2:6 صبح روز سه شنبه 86 خرداد 15

هو الجمیل

 

 

توضیح ندارد ... فقط شرمنده ام

 

 

اضافات :

1. نپرسید اضافات به چی ... چون عکسم حجت رو تمام کرده بر هر نوشته‏ای که می‏خواستم بنویسم ...

2. با اینکه شنیدم و میدونم که شنیدید که میگن : بهشت را به بها می‏دهند نه به بهانه ولی ... :

3. به بهونه میلاد با سعادت حضرت زینب(س) ... اسوه صبر ... فرزند صبر ... خواهر ایثار ... راستی من که اینطوریم ؛ با شنیدن نام زینب(س) بی درنگ یاد کربلا می‏افتم ... شنیدم در جایی (!!!) در کربلا ائمه (ع) هر کدوم به سهم خودشون نماینده‏ای داشتند : پیامبر(ص) ، حضرت علی اکبر(ع) رو داشتند ؛ امیر المؤمنین(ع) ، عباس(ع) رو داشتند ؛ حسن(ع)  قاسم رو داشتند ؛ زهرای مرضیه‏(س) ، زینب(س) رو داشتند ؛ و حضرت محسن‏(ع) ، علی اصغر(ع) رو ...

4. به بهونه فتح خرمشهر فتح ارزش‏ها ... به یاد امام (ره) ...

5. به بهونه عرض ارادت و عرض شرمندگی ... به خدا شعار نمیدم ... به امیر المؤمنین(ع) شرمنده‏ام ... تو نمایشگاه کتاب ، با مواردی برخوردم که احساس کردم هرچی تا حالا فکر می‏کردم (فکر می‏کردم!!!!) کار فرهنگی کردم ... مثل خوردن آب زرشک تو پوست هندونه بوده !!!!!!! ...(سعی نکنید امتحان کنید ... خیلی سخته !!!) به اشخاصی برخوردم که رسیدم به این آیه که در حق من و امثال من میفرماید : ولالضالــــــــــــــــــــــــــــــــــین !!! اصلا کار فرهنگی برا کی؟!!! خودم سر تا پا مشکل دارم، به فکر اصلاح دیگرونم که باطنشون زلاله ولی ظاهرشون به دلیل ... (هرچی ... که مقصر هم من و امثال منیم!!!) یه نوع مریضی که اونم درمان داره ، اینجوریه ...

6. به بهونه اینکه رسیدیم به جایی که الگوی جوونا شده محمدرضا ... که اول گیتار میزد ولی به دلیل خوشتیپی شد بازیگر ... ولی ای کاش گلزار شهدا شده بود الگو ... نه گلزار ،که اونایی که توش هستند ...  که شده فلان بازیگر که از فرط محبوبیت و شهرت و ... (به دلایل امنیتی ، سیاست بازی و از همه مهمتر‏؛ ناموسی از بقیش معذورم ... !!!) هنوز ازدواج نکرده و معلوم نیست چه گندی داره میزنه ...

7. به بهونه اینکه چرا گوجه شده بود 2000 تومن ... چرا خیار گرونه ... چرا سیب زمینی شده اِن قدر ... به بهونه اینکه چرا عدالت رو اندازه نمیگیرن که آقای دکتر که یکی از شعاراشون ارتقای عدالت اجتماعی هست ببینیم چقدر ارتقا دادند ... به بهونه اینکه چرا نفت سر خونه‏های مردم نیست ... ( در یکی از ایالتهای کانادا چاه نفتی پیدا شده و درآمد آن هر ماه به حساب مردم ریخته می‏شود !!!!!!!‏) ... به بهونه اینکه هنوز مردم فکر می‏کنن رایشون بی تاثیره ؟ به بهونه اینکه چرا مردم به هیچی دیگه اعتماد ندارند ... : همتون و همشون حق دارند ...(که سخن سرورم امام سجاد(ع) هست که میفرمایند : از فقر به خدا پناه می‏برم) ولی ببینیم به ساز کی داریم میرقصیم ... به خدا منم دردم میگیره وقتی می‏بینم جوونا از فرط بی‏کاری و فقر رو به چه چیزایی که نمی‏آرند ... ولی راه حلش اینه که بزنیم از ته ریشه نظام رو بزنیم ؟ راهش اینه که بزنیم هر کی از راه رسید انگ دزدی بچسبونیم بهش؟

8. به بهونه اینکه یه بابایی ، تو همین روزا ، از قصه (غصه!!!) خرمشهر دق کرد ... به بهونه ... (بهونه زیاده نه؟!!)

با همه لحن خوش آواییم

در به در کوچه تنهاییم

**

شاید این جمعه بیاید شاید !!!!!!!!!

(به خدا دیگه خسته شدم !!!!!!!!!)

 

9. خیلی تند رفتم و چرت و پرت (مثل اکثر موارد ... آقا محمد علی اگر جاییش نا مفهوم بود زیاد جدی نگیر اخوی فقط دعا یادت نره که محتاجیم ) ولی فقط گوشه‏ای بود از حرفهایی که داره منو میترکونه ... دعا کنید نترکم !!!!!!!!!!!!!

 

و من الله التوفیق

یا علی مدد



نویسنده » حق جو » ساعت 12:23 صبح روز جمعه 86 خرداد 4

هو الجمیل

 

یعقوب صبر داشت و دوری کشیده بود

چون نیستم صبور چرا امتحان دهم

 

یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست

نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم

 

 

اضافات :

1. با اینکه میدونم حضور و عدم حضورم زیاد تاثیر نداره ... !!! ولی ...!!!

2. عاشق صبوره ... پس اگر صبور نیستی ، یا علی !!!

3. اینکه پیغامی نیاید نیز پیغامی است ** پس بلا تکلیفی ما نیز تکلیفی است

 

و من الله التوفیق

یا علی مدد



نویسنده » حق جو » ساعت 1:53 صبح روز جمعه 86 اردیبهشت 28

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
 
لیست کل یادداشت های وبلاگ