هو الجمیل
باذن الله (جل جلاله) و اذن رسوله (صلی الله علیه و آله) و اذن مولانا امیرالمؤمنین (علیه السلام)
و اعوذ بالله من نفسی
و امـــا بعد ...!
وقتی حب الدنیا کنار نهاده شد، پس هر چهار مظهر دنیا (حب جاه، حب ثروت، بطن و شهوت) اصلاح گردیده است؛ حب جاه و ثروت از بین می رود و عنان بطن و شهوت در دست ماست. آیا با این حال باز هم چیزی باقی میماند؟ آری؛ خود ما که تعبیر به نفس می شود. ما حب الدنیا را منهای وجود خودمان در نظر گرفته بودیم، یعنی به هر آنچه غیر از خویشتنمان است نگریسته بودیم و حذف شدنی ها را حذف نمودیم و آنچه باید به اعتدال می رساندیم رساندیم.
اصطلاحات غرور، کبر، تکبر، نخوت و ... را بسیار شنیده ایم. اینها تماماً در ارتباط با غیر از شخص خود ما تحقق می یابد. غرور چیزی است که از طرف فرد مغرور و متکبر نسبت به دیگران ابراز می گردد؛ لکن اگر نزد فرد متکبر هیچ کس نباشد دیگر وجهی برای کبر و نخوت نیست؛ چون کسی نیست که ناظر قیافه گرفتن ما باشد. اما یک چیزی در وجود ما هست که اگر هیچکس جز ما بر روی کره زمین نباشد باز هم آن چیز می تواند وجود داشته باشد؛ عُجب.
در قرآن آیه ای وجود دارد که می تواند بیانگر این رذیله خرد کننده باشد: «آیا شما را از کسانی که کردارهایشان زیانبارتر از همه آدمیان است، با خبر کنم؟ * آنانکه سعی و تلاش و عملشان در زندگی دنیوی، بسیار بد و اشتباه و در گمراهی است، اما خود آنان تصور می نمایند که خیلی خوب عمل می کنند!» (کهف-103و104).
(من نوشت!): بقیش اگر عمری باقی بود و اجل مهلت داد! (انشاءالله شهادت قسمتمون بشه، البت! فی سبیل الله) = (خدا بلند آمـــین گو رو لال از دنیا نبره بلند بگو آمیـــــــــن)
(بر گرفته از کتاب رضوان-مجید جعفری تبار)
_______________
اضافه بر سازمان1: این انقلاب به دو چیز احتیاج دارد: 1.خون دادن و 2. خون دل خوردن! (شهید بهشتی(ره))
اضافه بر سازمان2: ___ ... .. .
مطلبی بود در مورد قالوا بلی وسط ماه رمضان، که به دلائل امنیتی سیاست بازی!!! حذف شد. عمراً بتونید حدس بزنید! امتحانش مجانی!
اضافه بر سازمان3: همچنان واژه ای در قفس است! ...
اضافه بر سازمان4:
آفرینش بر مـــــدار عشــــق بــــــود مصـــــــــطفی آییـــنه دار عشـــق بود
میم او شد مرکز پـــــرگار عشـــــق بـــر تجـــلی بر ســــر بـــازار عشـــــق
تا قلم بر حلــــقه صادش رســـــید شـــد الــــم نشرح لـــــک صدرک پدید
طا طریق عشق بازی را نوشــــــت فــــــــا فــروغ سرفـــرازی را نوشـــــت
یا یقین عشق بازان را نــــــگاشت خلق عالم بیش از این یارا نداشـــــت
دست حق تا خشـــــت آدم را نهاد بر زبــانش نـــام خاتـــــم را نــــــــــهاد
نام احمــد نام جمــله انبــــــیاست چون که صد آمد نود هم پیش ماست
از منـــاره پنــــج نوبت پــــر خــروش نام احــــمد با عــــــلــی آید بگــــــوش
روز و شـــــب گویم به آوای جــــلی اکفــــیانی یا محـــمد یــــــــــا علــــی
(مرحوم آقاسی)
یا علی ذکر قیام قائم است
و من الله التوفیق