هو الجمیل
و چون خدا پیمان گرفت از آنانکه کتاب به آنها داده شد که حقایق کتاب آسمانی را برای مردم بیان کنید و کتمان مکنید پس آنها عهد را پشت سر انداخته آیات الهی را به بهایی اندک فروختند و چه بد معامله کردند
(187 - آل عمران)
روزی شیخ نماز میخواند. آوازی آمد که ای شیخ ! میخواهی آنچه از تو میدانم به مردم بگویم تا سنگسارت کنند ؟ شیخ گفت : بار خدایا ! میخواهی آنچه از رحمت تو میدانم و از کرم تو میبینم با خلق بگویم تا دیگر هیچ کس سجدهات نکند؟ آواز آمد : که از تو ، نه از من .
( این ظرایف منبع نمیخواد، حالشو ببر )
(6) : آیه برائت
بیزاری است از خدا و رسولش به سوی آنان که پیمان بستند از مشرکان ...
(توبه - 1 )
ده ها روایت از شیعه و سنی وجود دارد که به الدر المنثور / ج3 کفایت میکنیم :
ابی سعید خدری(رض) گفت : رسول الله(ص) ابابکر را فرستاد تا از طرف او برائت را برساند. پس چون او را فرستاد به علی (ع) پیام داد و فرمود : ای علی! برائت از مشرکین را از ناحیه من تنها من یا تو میرساند . پس علی را بر شتر قضبایش سوار کرد. او رفت تا به ابی بکر رسید. پس برائت را از او گرفت . ابی بکر بازگشت و به نزد رسول الله(ص) رفت. در حالی که میترسید چیزی (از قرآن) دربارهاش نازل شده باشد، پس ژامد و گفت : یا رسول الله! من چه عیبی دارم؟ حضرت فرمود : تو خوبی ، تو برادر و همراه من در غار بودی و تو با من بر حوض هستی ( البته این به نقل از الدر المنثور هست وگر نه من شخصا میتونم اثبات کنم که ابوبکر نه تنها مسلمون نبود که کافر بوده ... حالا ...)، جز اینکه از طرف من غیر خودمیا فردی از خودم حکم برائت را ابلاغ نمی کند ؛( علی منیو انا من علی و لا یودی عنی الا انا و علی = علی از من و من از علی هستم و از طرف من خودم یا علی کسی چیزی را ابلاغ نمیکند) که این حدیث از لحاظ سندی به گفته خود اهل سنت حدیث حسن است. و این حدیث در سنن ترمذی آمده است...
(7) : آیه مؤذن
اصحاب بهشت دوزخیان را صدا میزنند که ما آنچه را پروردگارمان وعده داده بود حق و راست یافتیم ، آیا شما هم وعده های پروردگارتان را حق یافتید؟ گویند : آری! پس مؤذنی اعلام میدارد : لعنت خداوند بر ستمکاران
( اعراف - 44 )
در منابع شیعی موجود است ؛ همان کسی که در دنیا اعلام برائت از مشرکین را بر عهده دارد در آخرت نیز اذان لعنت خداوند را نیز سر میدهد.
(8) : آیه دابة الارض
و چون حتمی شد بر آنان قول (وعده خاص خداوند) ، ما برای آنان دابه الارض را بیرون میآوریم در حالی که با آنان سخن میگوید ( و این مقدمه عذاب است ) زیرا مردم به آیات ما یقین نمیآورند
(نمل - 82 )
1. علت وقوع عذاب = استمرار عدم ایمان و یقین مردم
2. عذاب شاید با مقدمه باشد
3. خروج دابة الارض از طرف خداست
4. دابة به هر موجود جنبنده صاحی حیات اطلاق میشود.
در روایتی ازامام صادق(ع) آمده ؛ مردی به عمار یاسر گفت : ای آیهای در قرآن است که دلم را به فساد کشانده و مرا به تردید انداخته . عمار گفت کدام آیه گفت قول خداوند که میفرماید : «و اذا وقع القول ... ؛ همین آیه » این جندبه (دابه ) چیست؟ عمار گفت : به خدا سوگند نه مینشینم و نه میخورم و نه می آشامم تا آن که او را به تو نشان دهم . آنگاه عمار با آن مر به نزد امیر المؤمنین (ع) آمد و آن حضرت خرما میل میکردند. فرمود ای ابا یقظان! بفرما. عمار جلو آمد و نشست و شروع به خوردن کرد. آن مرد ازاو شگفت زده شد. چون عمار برخاست ، آن مرد گفت : سبحان الله ، تو قسم خوردی که نخوری و نیاشامی و ننشینی تا «دابه» را به من نشان دهی. عمار گفت : اگر بفهمی او را به تو نشان دادم .
(مجمع البیان - ج 7و8)
شاید به قرینه آیه مؤذن بتوان گفت مراد از دابة الارض همان موذن است
**
بار پروردگارا ! یاریمان ده تا در روز موعود شرمنده کسانی نشویم که با همه خطاهایمان محبت را از ما دریغ نکردند.
یارمان ده تا سر بلند باشیم و پا در رکاب
یارمان ده که بی یاور نتوانیم
یارمیان ده که دشمن (دشمن آل الله ) شاد نشویم
**
به یادش و به یاریش :
مرا میبینی و هردم زیادت میکنی دردم
تو را میبینم و میلم زیادت میشود هردم
بسامانم نمیپرسی نمیدانم چه سر داری
به درمانم نمیکوشی نمیدانی مگر دردم
نه راهست این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گــذاری آر و بـــازم پــرس تا خــاک رهـــت گردم
ندارم دستت از دامن بجز در خاک و آندم هم
که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت کردم
فرو رفت از غم عشقت دمم دم میدهی تا کی
دمـــــار از مـــن بر آوردی نمی گـویــی بر آوردم
(حافظا)
***
ار نایاپ دنک هشیدنا هک تسنآ لقاع
***
و من الله التوفیق
یا علی مدد