سفارش تبلیغ
صبا ویژن



سکوت(4) -






درباره نویسنده
سکوت(4) -
حق جو
بر حصیر دل نشستند آنقدر بیـــگانگان *** تا دگر بر روی آن یک آشنا هم جا نشد *** الهی! عاقبت محمود گردان ...
تماس با نویسنده





آرشیو وبلاگ
شروع
سخنی با دوست
ناله های فراق
علی در قرآن
رهاورد ولایت
مائده ولایت
نگاه تا نگاه
سفر نامه
رضوان
سکوت
شقشقیات
متفرقات




لینک دوستان
حضرت مقتدی (حفظه الله)
موعود
سایت اطلاع رسانی شیعه
سین جیم های اخلاقی
شیعه نیوز
بچه های قلم
مجمع جهانی اهل البیت (ع)
سایت مطالعات شیعه شناسی
دفتر مقام معظم رهبری (حضرت مقتدی)
وبلاگ تحلیلی دکتر محمدصادق غلامی
سایت تخصصی حضرت فاطمه (س)
درگاه پاسخگویی به مسائل دینی
مرکز اطلاع رسانی فلسطین
کتابخانه امام علی(ع)
سایت میثاق (غدیر)
سایت غدیر
سید مرتضی آوینی
قطعه 26 (حسین قدیانی)
مرحوم آیت الله بـهـجـــــت
کاروان فرهنگی منتظران ظهور
حجت الاسلام و المسلمین جاودان
آیت الله حاج شیخ مجتبی تهرانی (ره)
مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی-پاونا
از ره بر چه می دانید؟
موسسه تبـیـــان
خون شهدا
حجاب نیوز
شهاب مرادی
جنبش دانشجویی حیا
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
مرکز پاسخگویی به سوالات دینی
قالب ساز مذهبی


عضویت در خبرنامه
 

لوگوی وبلاگ
سکوت(4) -



آمار بازدید
بازدیدهای امروز: 16  بازدید

بازدیدهای دیروز:12  بازدید

مجموع بازدیدها: 223427  بازدید
 RSS 

   

هو الجمیل

باذن الله و اذن رسوله و اذن مولانا امیر المؤمنین

 

1. حکما کور بهتر می بیند. چرا؟ چون چشمش به کار دیگران نیست، چشمش به کار خودش است، چشمش به معرفت خودش است ...

2.دوست داشتم برای کسی از خودم بگویم و چه کسی بهتر از او و چه کسی شنواتر از او، برای کسی از خودم بگویم که چقدر نارس بوده ام (خدا کند که برسم!)، مثل میوه کال که باید به زور بکنندش، و نه مثل میوه رسیده که حکماً هر وقت رسید خودش می افتد!!

3.هنوز از حبس در نیامده بود ... توی خودش ... این حبسی، آزادی خواه نیست! نگو که سیاسی مینویسم ... نه! این حبسی آزادی خواه نیست ... و الا کلید هم دست خودش است ... این حبسی نای باز کردن را ندارد ... مشکل اینجاست !!

4.به هوا پری مگسی باشی ... بر آب روی خسی باشی ... بی جا گفته که دل به دست آر تا کسی باشی، حکما باید از دست داد ... نه که به دست آورد ... دل از دست داده کس باشد یا نا کس، باکش نیست ... باید خانه دل خراب شود ...

خدایا خانه دل ما را خراب کن ... پس کی؟!

5.هنوز پیدا نشده ... گشتیم نبود ... بازم باید گشت حکما پیدا میشود ... حکما قدیمی ها درست گفته بودند که جوینده یابنده است ... دعا کنید پیدا بشه ...

6.ان شاء الله که همه احوالات ما نتیجه اش خیر باشد ... السابقون السابقون .. اولائک المقربون ... شما دعا کنید ... در مثال مناقشه نمیکنم ... مواظب باشید از بعضی چیزای دیگه جا نمونیم ... نشیم مصداق این شعر: یک لحظه من غافل شدم صد سال راهم دور شد ...

7.شب نیمه شعبان ... سر قرارش زودتر رفته  بود و به دور و برش مینگریست (چقدر ادبی!) ... هنگام اذان مغرب ... صدای مولودی ... «اگر آن ماه نمونه ... رخ خود را بنمونه ... همه بت های جهان را ...» و انبوه چراغ ها ... شیرینی ها و صورت های نقاب زده که میرفتن به سمت شیرینی ها و شربت ها ... بهانه زیاد بود ... این هم بهانه ای برای توجیه کار هاشون ... به ساعتش نگاه کرد ... اگر این صداهای موسیقی غربی و شرقی (نه غربی نه شرقی!) و مولودی های (چی بگم!) بذاره میشد صدای اذان رو شنید ... برای اینکه مطمئن بشه و بره برای نماز گوششو چشبوند به بلندگوی مسجد ... توی اون ترافیک صدا دقت کرد ... شنید بالاخره ... حی علی خیر العمل!! 

8.یکی برگشت گفت دلاور!!! یادم افتاد به کیا میگفتند دلاور ... جهاد اصغر رو که هوچ یعنی هیچ!! ... جهاد اکبر رو هم بعضیاشون با شرافت ... بله با شرافت پشت سر گذاشتن ... گر بر سر نفس خود امیری مردی !!!

 

زندگی زیباست، شهادت از آن زیباتر! 

 

9.بهت برگشت گفت یه انتقاد میکنم ازت ... گفت: هم تند خویید و تند رو هم عجولید و کینه ای ... با خودت فکر کردی و رسیدی به اینکه بعضی چیزاشو جا انداخت: تو خودسر، خود خواه، خود ستا، خود کام، خود رای، خود دار، خود بین، خود پسند، خود ... خود ... خود ... حکما خود خالی شده بودی، بگو یا علی ... از ریشه بکش بیرون این خود دست و پا گیر رو ...

تا نگویی یا علی رونق نگیرد هیچ کار

 

و من الله التوفیق

یا علی مددی



نویسنده » حق جو » ساعت 1:36 عصر روز سه شنبه 87 مرداد 29

 
لیست کل یادداشت های وبلاگ