هو الجمیل
اللهم صل علی الکهف الحصین، وغیاث المضطر المستکین، حجتک و کلمتک الناموس الاکبر، الامام المهدی المنتظر، اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه، واجعلنا من انصاره و اعوانه، والفائزین بلقائه
صلوات خاصه حضرت حجت
**
این متن رو قبلا تو وبلاگ قبلیم نوشته بودم ولی تا آماده کردن متن جدیدم بی ارتباط ندونستم مخصوصا با جریانب که دیشب برام پیش اومد یه جور ... یا علی ... :
این همه از غدیر میگوییم که چه؟ به چه درد ما میخورد؟ فقط به این درد میخورد که شب اول قبر که نکیر و منکر برای پرسش دین می آیند جوابی برای سؤال «من کنت امامک؟» آنها داشته باشیم؟!!!
از داستان غدیر نمیگویم که همه میدانیم و به اندازه کافی شنیده ایم کما اینکه هر قدر هم که بشنویم باز هم کم است.
در سوره طه آیات 115 الی 124 داستان عهد انسان با پروردگار را بیان میکند .
ما با آدم عهدی بستیم و در آن عهد او را استوار و ثابت قدم نیافتیم (115) و هنگامی که فرشتگان را گفتیم به آدم سجده کنید همه سجده کردند الا ابلیس که امتناع کرد.(116) آنگاه گفتیم ای آدم! محققا این شیطان با تو و همسرت دشمنی دارد مبادا شما را از بهشت بیرون آرد و از آن پس به شقاوت و بدبختی گرفتار شوید.(117) همانا برای تو در بهشت آن است که نه هرگز گرسنه شوی و نه هرگز برهنه عریان مانی.(118) و نه هرگز تشنه میشوی و آفتاب تو را آزار میدهد (سرپناه خواهی داشت).(119) ... و هر کس از یاد من اعراض کند همانا معیشتش تنگ شود و روز قیامت نابینا محشور میشود.(124)
از این آیات این استنباطها اخذ میشود :
بودن در بهشت سعادت است و خروج از آن شقاوت و بدبختی. در بهشت گرسنگی، عریانی، تشنگی، بی سرپناهی نداریم. سعادت بدین معنای ظاهری و ابتدایی و دنیوی داشتن نان و مسکن و رفاه (بدون دغدغه) مد نظر است.
بیش از 200مأخذ وجود دارد که با واسطه یا به طور مستقیم این حدیث را با کیفیتهای نزدیک به هم از ذوات ائمه فرموده اند :
از سعادت انسان؛ داشتنِ : خانه بزرگ و راحت (نه فقط داشتن خانه بلکه خانه راحت !)؛ مرکبی رهوار - ماشینی که پنچر نشود و تو را به منزل برساند - (نه فقط مرکب بلکه مرکبی راحت)؛ و زندگی راحت است. داشتن قدرت برای رفع نیاز نیست بلکه امکانات از نوع راحت و خوب آن مد نظر است.
هر جامعه ای که در آن نگرانی برای امرار معاش نباشد آن جامعه بهشت است.که هنر ادیان دادن دو بهشت به انسان است.
در تفسیر قنوت (ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنه ...) آمده است که حضرت صادق (ع) میفرمایند : حسنه در اینجا همان معاش و کاسبی و مسکن راحت است.
در این آیات سوره طه اشاره شده است که غفلت از یاد و ذکر خدا معیشت را تنگ میکند. و مشکلات معیشتی گریبانگیر فرد غافل میشود . یکی از راحتی های دنیا ازدواج است که در روایات آمده که هر کس ازدواج کند نصف دینش را حفظ کرده پس در حفظ نصفه دیگرش تلاش کند.
در زمان صدر اسلام صحابه از بودجه دولت، سهمی را به عنوان خرج سالیانه دریافت میکردند. در این میان سلمان برنامه ریزی برای این پول میکرد و مثلا برای 12ماه خود برنامه داشت و برای آخر سال خود نیز پولی داشت (بودجه بندی میکرد)؛ اطرافیان به سلمان خرده میگرفتند که : تو از کجا میدانی که فردا زنده ای یا نه که پول نگه میداری؟ که در جواب منتقدین حضرت سلمان (رض) میگفت : شما را نمیدانم ولی من ادامه حیات را میبینم نه مرگ را و اضافه میکرد : اگر انسان پولش جلوی چشمانش نباشد (رفاه نداشته باشد) قلبش آرام نمی گیرد. و با قلب متلاطم نمیتوان عبادت کرد.
در نتیجه این مباحث به اینجا میرسیم که عوامل مادی مانند : پول، ازدواج، رفاه، مسکن، غذا و ... در معنویات مؤثرند.
حال ارتباط این مطالب با عید گذشته ای که من با تأخیر دارم ازش نقل قول میکنم یعنی عید غدیر چیست؟ اصلاٌ این مسائل چه ربطی به غدیر دارد؟
حتما شنیده اید که پیامبر(ص) در جاهای مختلف فرمود : «من شهر علمم و علی درب آن» یا «من شهر حکمتم و علی درب آن» و ... ولی این جمله را دقت کنیم : « من شهر بهشتم و علی درب آن» که ابن مغازلی یکی از برادران سنی (شافعی) در کتاب خود به نام مناقب علی بن ابی طالب این مطلب را آورده است. حالا این حدیث یعنی چه؟
یعنی هر کس میخواهد وارد بهشت شود باید از درب آن وارد شود و درب آن علی بن ابی طالب است. یعنی کسی که سعادت دنیا و سعادت آخرت را می خواهد باید به علی رجوع کند.
شیروی پسر شهرداد دیگر برادر سنی از اهالی دیلمی در کتاب خود با نام فردوس الاخبار حدیثی از پیامبر آورده :
پیامبر(ص) به امیر المؤمنین(ع) میفرماید :
ای علی ! اگر انسانی (مسلمان) باشد که ??? سال عبادت کند (خالص) و مانند کوه احد طلا داشته باشد و همه را در راه خدا انفاق کند و 1000حج با پای پیاده انجام دهد (نه با هواپیما !!) و در مقدس ترین مکان مسلمانان (بین صفا و مروه) مظلومانه کشته شود؛ درحالی که ولایت و حب تو را نداشته باشد بویی از بهشت به دماغ او نخواهد رسید.
به بهشت نمیرود چون درب بهشت را گم کرده است.
فلسفه غدیر تنها تأمین دنیا نیست. امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید : من 4سال و اندی حکومت کردم و اکثرش را در جنگ بودم که فقط 18ماه در صفین زمینگیر بودم؛ ولی با این حال کسی را در حکومت من نمیبینید که بی سرپناه باشد و من ار رفاه مردم کوتاهی و غفلت نکردم.
ابن هجر هیثمی از دیگر عزیزان سنی میگوید :
ابوبکر و امیر المؤمنین نشسته بودند و ابوبکر به حضرت تبسم مینمود. امیرالمؤمنین علت تبسم را جویا شدند؛ ابوبکر گفت یا علی از پیامبر(ص) شنیدم که گفت هیچ کس از صراط نمیگذرد مگر آنکه علی جواز عبورش را بدهد.
صراط یعنی مرحله تبدیل مادیت به معنویت؛ یعنی هیچ عاملی نمیتواند مادیت را به معنویت تبدیل کند مگر ولایت حضرت.
مرحله پایین ولایت؛ دوستی حضرت است. ولایت زوری نمیشود؛ تا مردم خودشان نخواهند و نپذیرند فایده ندارد. همانگونه که پیامبر(ص) فرمودند : ای علی ! مثل تو مثل کعبه است، که کعبه به زیارت کسی نمیرود بلکه مردم به طواف کعبه میروند و تو نیز اینگونه ای. مردم باید به یک رشد عقلی برسند تا علی و علی زمانشان (حضرت حجت) را بپذیرند و بدون رشد عقلی و پذیرش جهانی ظهور حضرتش امکان ندارد. هرگاه رفاه فردی مطرح نباشد و رفاه جمعی مطرح باشد، حضرت ظهور خواهند کرد. مراحل پیشرفته و کامل ولایت «اولی به تصرف» است . یعنی وقف حضرت بودن. یعنی خواست امام بر هر چیزی (حتی خواست من) ارجحیت دارد.
**
شیعه را گفتند از چه رو محرم را اینگونه زنده میداری؟
گفت : از آن روز که تاریخ، با آن همه شاهد، غدیر را از یاد برد؛ ترسیدم عاشورا نیز فراموش شود.
***
و من الله توفیق
یا علی مدد