اين شعر فقط و فقط براي عيان شدن قسمتي از نقطه چينهاي توي نوشته هام است:(کنايه با غير شماست... حاشيه هم نيست!)
بايد کمک کني کمرم را شکسته اندبالم نميدهند، پرم را شکسته اندنه راه پيش مانده برايم نه راه پسپل هاي امن پشت سرم را شکسته اندهم ريشه هاي پير مرا خشک کرده اندهم شاخه هاي تازه ترم را شکسته اندحتي مرا نشان خودم هم نمي دهندآيينه هاي دور و برم را شکسته اندگل هاي قاصدک خبرم را نمي برندپاي هميشه ي سفرم را شکسته اندحالا تو نيستي و دهان هاي هرزه گوبا سنگ حرف مفت، سرم را شکسته اند(مخصوصا کساني که شانه به شانه ام بودند)
محتاج دعايم برادر!يا زهرا(س)