
در مورد مقايستون و اينكه پيشاپيش قضاوت فرموديد و فكر بنده رو اشتباه خونديد بايد عرض كنم قياس در اين مورد نه تنها به نظر من اشتباه نيست بلكه ميتونه سازنده تر هم باشه!!! يه جور الگو داشتن در زندگي البته اگر الگو كامل باشه و به فرمايش پيامبر خود هدايت يافته باشد و هادي مردم(در مقايسه اي كه براي خلافت در مورد امير المومنين فرمودند)
در مورد ولايت فقيه؛ اين مسئله مربوط به شخص نيست بلكه اين يك جايگاه است مگر اينكه شما كلا ولايت فقيه يا فقها! رو در زمان غيبت قبول نداشته باشيد؟ ...
در مورد اضافه اي كه به حديث ثقلين فرموديد من شما رو ارجاع ميدم به اين حديث معروف از پيامبر(ص): دانش اگر در ثريا هم باشد مرداني از فارس بر آن دست خواهند يافت ... يا اين حديث: دنبال علم بويد حتي اگر در چين باشد ... بازم هستا!! موضوع اينه كه شيعه معتقد هست هر چيز كه اول قرآن بعد اهل بيت روش صحه گذاشتند قابل استناد و استفاده هست پس اون "غرب روش و طرح خوبب داشت" هضم ميشه در قسمت دوم حديث ثقلين... شما عقيده اي غير از اين داريد؟ براي مثال ميتونم اين داستان رو بيارم كه براي درمان ضربت امير المومنين دكتري از يهود آوردند و اگر اميرالمومنين حرف شما تاييد ميكردند كه فقط كتاب خدا و اهل بيت و گور پدر غير از اين!!! كه رد ميكردند دكتر يهود رو ...
و اما فرموديد:"تفاوت هست بين استفاده از ابزار ساخت شده ي غربي، با استفاده از روش حکومت غربي" ... نميدونم شما چه اصراري داريد بر اينكه روش حكومت غربي بدون چهار چوب اسلامي داره اينجا پياده ميشه ... نه يك جا بلكه چند جا ... اصلا موضوع اينه كه چون ما يه روشي مثل روش غرب داريم پياده ميكنيم يعني همون هست؟ كپي، پيست؟!!
و اينكه فرموديد:"مثلا قانون اساسي ننويسيم و کتابا لله و عترتي رو دربست جايگزين قانون اساسي کنيم؟ نگيد که همين کارو کرديم که خودتونم ميدونيد اگه اينطور بود خيلي مسائل نبايد الان اتفاق مي افتاد" ... من عرض كردم باز هم عرض ميكنم ما انقلاب كرديم كه يه حكومت كه زمينه ساز حكومت مهدوي باشه تشكيل بديم ... شما ميفرماييد اميرالمومنين در زمان حكومتشون قانون نداشتند؟ اگر جواب منفيه يه سر به نامه هايي كه به استاندارانشون مينوشتند بزنيد تو نهج البلاغه ... اگر قانون نبود الان تو جوامع غربي نميرفتند سراغش كه عجب جملات و قانوناي نابي كه همونا سعي شده تو قوانين ما پياده بشه ... اين رو قبول كنيم كه به قانون اساسي عمل كامل نميشه ... مصداق هم دارم فراوون ... پس علت اين مشكلات كه ما ميفرماييد و هم ههم قبول داريم پيشوند جمهوري نيست بلكه عدم رعايت قانون اساسي از سوي بعضي از مسئولين و مردم هست ... همون قانوني كه خيلي از علما و روحانيون ما هم پشتش بودند و هنگامي كه داشت وضع ميشد خون دل خوردند ...
و در پايان فرمايشاتتون در جواب صحبت حقير فرموديد: "من گفتم چطور توي وصيت نامه اشون چنين آرام و با قلبي مطمئن، به سمت مرگ ميرن؟ در حالي که حضرت علي(ع) و ساير معصومين در مناجات هاشون از مرگ و فشار قبر و حتي داريم که فرداي قيامت هم ترس و خوف دارند... در حالي که ما خوب ميدونيم ، اونها چه انسانهايي بودند" اول اينكه چه خوب كه شما تونستيد خوب بشناسيد معصومين چه انسانهايي بودند! و دوم اينكه بله شما فرموديد ولي اي كاش بقيش رو هم ميخونديد كه امام گفتند: " ... و ضميري اميدوار به فضل خدا ... بسوي جايگاه ابدي سفر ميكنم و به دعاي خير شما احتياج مبرم دارم و از خداي رحمن و رحيم ..." بقيشم به عهده خودتون اگر فكر ميكنيد امام ادعاي معصوميت داشتند و خلاصي از حساب و كتاب. بهتره يه دور وصيت نامه امام رو مرور كنيد شايد در عقيده راسختون تجديد نظر كنيد ...
در پايان عرايضم از شما درخواست ميكنم اگر شما راه حلي بهتر از شيوه حكومت داري در نظر داريد ارائه بديد شايد در فرج آقا امام زمان تعجيل حاصل شد و زمينه ساز ظهور حضرتش باشيم ... شايد كه ما همه در اشتباهيم كه اين ماكت ميتواند همان ماكت حكومت مهدوي باشد ... ولي اشخاص شايد بايد تغيير كنند ...
و اينكه ادامه اين بحث به نتيجه نخواهد رسيد چون از صحبتهاي گذشته شما جز تكرار مكررات چيزي نصيب من نشد و اينكه نه بنده ميتونم شما رو متقاعد كنم نه شما؛ پس كما قي السابق بهتر است ادامه مباحثاتمان را به موضوعات ديگر اختصاص دهيم ...
و من الله التوفيق ..
يا علي مدد