• وبلاگ : 
  • يادداشت : سخني با دوست (31)
  • نظرات : 1 خصوصي ، 18 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام عليكم.

    چون حرفي راجع به امام زدم... برگشتم كه توضيح بدم به چند دليل كه فعلا دلايلش مهم نيست.

    گفتم كه ميخواستم در مورد مسائلي با شما حرف بزنم كه فرصتش پيش نمي اومد. و اون مسائل مربوط ميشن به اصل مسئله ي ولايت فقيه و انقلاب ما...

    راستش من چند روز پيش توي يكي از وبلاگا كه مطلبي در مورد وصيت نامه ي امام مطلبي نوشته بود ، يه چيزي نوشتم ، ميذارمش اينجا... ميخوام در موردش نظرتونو بدونم:

    سلام عليکم.
    پاسخ سوال آخر شما رو ميدم : اشکال داشت ! چه اينکه آقاي خميني اين جملات را در مورد خودشون گفته بودن و چه اينکه در مورد آينده ي انقلاب.
    و علت هر دو هم يکيست ، اينکه آيا آقاي خميني از روشي که اسلام به عنوان کامل ترين دين براي نوع حکومت در خود داشت ، اطلاع نداشتند؟ يا داشتند؟ و اگر نداشتند چطور به عنوان فقيه در زمان غيبت امام عصر(عج) ، ميشه انقلابشونو خارج از فقه و انديشه و عمل فقيه ، ندوست؟ که چنين مطلب ساده اي رو نميدونستند. و اگر هم اطلاع داشتند ، چطور بعنوان ولي فقيه زمان غيبت ، پذيرفتند و اجازه دادند که ما بجاي برگيري روش اسلامي حکومت ، "جمهوري" رو انتخاب کنيم . که حالا نه واقعا اسلامي باشيم و نه جمهوري.. آخه اسلام در لباس جمهوري ميشه؟ يا بايد روميه روم بود و يا زنگيه زنگ! مگه ما براي اسلام انقلاب نکرديم؟ پس چرا با آوردن روش حکومت از غرب ، آينده ي حکومت رو به تزلزل کشونديم؟
    بله اشکال داشت! و آقاي خميني هم در فرداي حساب و کتاب هاشون بايد پاسخ گو باشند بخاطر تصميمشون . و هم بايد ميترسيدند از آينده ي انقلاب.
    دلي آرام و قلبي مطمئن!؟
    براستي اسلام شيوه اي براي حکومت نداره؟ يا داره؟ يعني فقهاي ما انقدر بي خبر بودن!؟ حتي در زمان آقاي خميني... مگه خبرگاني نبودند؟ آقاي مطهري و... اينها هم بي خبر بودند لابد!

    سوالي كه مطرح شده بود اين بود كه آيا اشكالي داشت امام در متن وصيت نامه نوشته بودند: « با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل خداي متعال از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوي جايگاه ابدي سفر مي كنم » ؟

    پاسخ

    هو المحبوب ... سلام عليك ... بله بنده هم دنبال ميكردم اون بحث رو ... (شيعه1) ... حالا كه نظر بنده رو ميخايد اولش بايد يه چيز روشن بشه : اينكه شما دنبال جواب سوال ميگرديد يا قصد ديگه اي داريد؟ اگر مثل من دنبال حق هستيد (حق جو!) پس ميتونيم با هم همفكري كنيم ولي اگر شما جواب سوالتونو ميدونيد كما اينكه جواب خودتونو هم داديد (بله اشکال داشت!) پس ديگه سوالي نميمونه ... به هر حال شما نظر بنده رو خواستيد و در اين وبلاگ اين مسئله مطرح شده و بنده هم موظفم پاسخگو باشم براي اذهان عمومي ... و اما بعد ... از صحبتهاي شما بنده چند نكته رو استخراج ميكنم: اول : چطور پذيرفتند و اجازه دادند که ما بجاي برگيري روش اسلامي حکومت، "جمهوري" رو انتخاب کنيم. که حالا نه واقعا اسلامي باشيم و نه جمهوري؟ .. جواب : اينكه اسلام دينيست كامل هيچ شكي در موردش نيست و هيچ دعوايي هم حد اقل ما دوتا سرش نداريم ... و اينكه اين دين كامل در تمام موارد كامل هست همچنين در حكومت داري باز هم حرف شما قبول ... ولي اينكه نوع شيوه پياده سازي و حكومت گرداني براي تمامي زمانها يكي باشد مورد قبول بنده نيست، چرا كه شيوه حكومت پيامبر با شيوه حكومت امير المومنين يكي نبود ... زكاتي كه اميرالمونين بر اموال بسته بود با اقلام زكات زمان پيامبر يكي نبود ... شيوه حكومت امام حسن هم با اجدادشان يكي نبود و همچنين تا شيوه حكومت حضرت حجت ... اينكه چه شيوه اي را انتخاب كنيم به هر عصر و دوره بر ميگردد و اين خاصيت فرقه شيعه اثني اشري است كه فرقه اي پويا است ... از تمامي اين بحث ها بگذريم اسلام در تمامي موارد جزئيات را مطرح نكرده ... قصعا حديث ثقلين را ميدانيد ... با وجود چنين حديثي انتظار داريد تفسير كليات مطروحه از جانب پروردگار در قرآن نباشد؟ پس همان ميشود كه عمر گفت : حسبنا كتاب الله ... همان بس است ... اينكه فرموديد چرا جمهوري رو انتخاب كرديم كه نه اسلامي باشيم نه جمهوري حرفيست صغير چرا كه ما جمهوري و دموكراسي آمريكايي را وارد نكرديم بلكه شيوه حكومت به روش جمهوري اسلامي است يعني جمهوريت در اسلام هضم شده است و نتيجه جمهوري اسلامي ... بهتر بگويم ما جمهوريي را ميخايم در چهار چوب اسلام ... شما اسم اين را چه ميگذاريد؟ به ديد امام جمهوري اسلامي ... و دوم : مگه ما براي اسلام انقلاب نکرديم؟ پس چرا با آوردن روش حکومت از غرب ، آينده ي حکومت رو به تزلزل کشونديم؟ جواب : بالا جواب دادم يكم ... حالا غرب همه كارهاش بده؟ اگه همش بده پس اين كامپيوتري كه جلوي شما بازه هم بده ... پس كلا شما حرف بعضي (تكرار ميكنم!) بعضي از اهل سنت رو تاييد ميكنيد كه اصلا بعضي چيزا حرامه و نبايد سمتش رفت ؟ نه من فكر نميكنم شما اينطور باشيد ... و سوم: و آقاي خميني(امام) هم در فرداي حساب و کتاب هاشون بايد پاسخ گو باشند بخاطر تصميمشون. و هم بايد ميترسيدند از آينده ي انقلاب.جواب : بله همه در فرداي حساب بايد حساب پس بديم و اميدوارم كه آبروي ما نره پيش اهل بيت ... و البته همه ما يه جورايي ميترسيم يكي از ترس عذاب يكي از ترس آبرويي كه ميخاد پيش دور و بري ها بره ... يكي هنوز فكر ميكنه ريسسه و آبرو داره و يكي هم فكر آبروي خودش پيش اهل بيته ... با اين حرف شما موافقم كه هم هبايد حساب پس بدن ... بالاخره امام كه معصوم نبودن ... اميدوارم جوابتونو تونسته باشم بدم ... به هر حال اي كاش به حرف شيعه 1 گوش ميكرديم و تا آپ بعديش صبر ... و من الله التوفيق ... يا علي مدد خوب اينكه