سفارش تبلیغ
صبا ویژن



مائده ولایت -






درباره نویسنده
مائده ولایت -
حق جو
بر حصیر دل نشستند آنقدر بیـــگانگان *** تا دگر بر روی آن یک آشنا هم جا نشد *** الهی! عاقبت محمود گردان ...
تماس با نویسنده





آرشیو وبلاگ
شروع
سخنی با دوست
ناله های فراق
علی در قرآن
رهاورد ولایت
مائده ولایت
نگاه تا نگاه
سفر نامه
رضوان
سکوت
شقشقیات
متفرقات




لینک دوستان
حضرت مقتدی (حفظه الله)
موعود
سایت اطلاع رسانی شیعه
سین جیم های اخلاقی
شیعه نیوز
بچه های قلم
مجمع جهانی اهل البیت (ع)
سایت مطالعات شیعه شناسی
دفتر مقام معظم رهبری (حضرت مقتدی)
وبلاگ تحلیلی دکتر محمدصادق غلامی
سایت تخصصی حضرت فاطمه (س)
درگاه پاسخگویی به مسائل دینی
مرکز اطلاع رسانی فلسطین
کتابخانه امام علی(ع)
سایت میثاق (غدیر)
سایت غدیر
سید مرتضی آوینی
قطعه 26 (حسین قدیانی)
مرحوم آیت الله بـهـجـــــت
کاروان فرهنگی منتظران ظهور
حجت الاسلام و المسلمین جاودان
آیت الله حاج شیخ مجتبی تهرانی (ره)
مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی-پاونا
از ره بر چه می دانید؟
موسسه تبـیـــان
خون شهدا
حجاب نیوز
شهاب مرادی
جنبش دانشجویی حیا
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
مرکز پاسخگویی به سوالات دینی
قالب ساز مذهبی


عضویت در خبرنامه
 

لوگوی وبلاگ
مائده ولایت -



آمار بازدید
بازدیدهای امروز: 6  بازدید

بازدیدهای دیروز:9  بازدید

مجموع بازدیدها: 220283  بازدید
 RSS 

   

هو الجمیل

 

اللهم صل علی الکهف الحصین، وغیاث المضطر المستکین، حجتک و کلمتک الناموس الاکبر، الامام المهدی المنتظر، اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه، واجعلنا من انصاره و اعوانه، والفائزین بلقائه

صلوات خاصه حضرت حجت     

**

 این متن رو قبلا تو وبلاگ قبلیم نوشته بودم ولی تا آماده کردن متن جدیدم بی ارتباط ندونستم مخصوصا با جریانب که دیشب برام پیش اومد یه جور ... یا علی ... :

 

این همه از غدیر میگوییم که چه؟ به چه درد ما میخورد؟  فقط به این درد میخورد که شب اول قبر که نکیر و منکر برای پرسش دین می آیند جوابی برای سؤال «من کنت امامک؟» آنها داشته باشیم؟!!!

از داستان غدیر نمیگویم که همه میدانیم و به اندازه کافی شنیده ایم کما اینکه هر قدر هم که بشنویم باز هم کم است.

در سوره طه آیات 115 الی 124 داستان عهد انسان با پروردگار را بیان میکند .

ما با آدم عهدی بستیم و در آن عهد او را استوار و ثابت قدم نیافتیم (115) و هنگامی که فرشتگان را گفتیم به آدم سجده کنید همه سجده کردند الا ابلیس که امتناع کرد.(116) آنگاه گفتیم ای آدم! محققا این شیطان با تو و همسرت دشمنی دارد مبادا شما را از بهشت بیرون آرد و از آن پس به شقاوت و بدبختی گرفتار شوید.(117) همانا برای تو در بهشت آن است که نه هرگز گرسنه شوی و نه هرگز برهنه عریان مانی.(118) و نه هرگز تشنه میشوی و آفتاب تو را آزار میدهد (سرپناه خواهی داشت).(119) ... و هر کس از یاد من اعراض کند همانا معیشتش تنگ شود و روز قیامت نابینا محشور میشود.(124)

از این آیات این استنباطها اخذ میشود :

بودن در بهشت سعادت است و خروج از آن شقاوت و بدبختی. در بهشت گرسنگی، عریانی، تشنگی، بی سرپناهی نداریم. سعادت بدین معنای ظاهری و ابتدایی و دنیوی داشتن نان و مسکن و رفاه (بدون دغدغه) مد نظر است.

بیش از 200مأخذ وجود دارد که با واسطه یا به طور مستقیم این حدیث را با کیفیتهای نزدیک به هم از ذوات ائمه فرموده اند :

از سعادت انسان؛ داشتنِ : خانه بزرگ و راحت (نه فقط داشتن خانه بلکه خانه راحت !)؛ مرکبی رهوار - ماشینی که پنچر نشود و تو را به منزل برساند - (نه فقط مرکب بلکه مرکبی راحت)؛ و زندگی راحت است. داشتن قدرت برای رفع نیاز نیست بلکه امکانات از نوع راحت و خوب آن مد نظر است.

هر جامعه ای که در آن نگرانی برای امرار معاش نباشد آن جامعه بهشت است.که هنر ادیان دادن دو بهشت به انسان است.

در تفسیر قنوت (ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنه ...) آمده است که حضرت صادق (ع) میفرمایند : حسنه در اینجا همان معاش و کاسبی و مسکن راحت است.

در این آیات سوره طه اشاره شده است که غفلت از یاد و ذکر خدا معیشت را تنگ میکند. و مشکلات معیشتی گریبانگیر فرد غافل میشود . یکی از راحتی های دنیا ازدواج است که در روایات آمده که هر کس ازدواج کند نصف دینش را حفظ کرده پس در حفظ نصفه دیگرش تلاش کند.

در زمان صدر اسلام صحابه از بودجه دولت، سهمی را به عنوان خرج سالیانه دریافت میکردند. در این میان سلمان برنامه ریزی برای این پول میکرد و مثلا برای 12ماه خود برنامه داشت و برای آخر سال خود نیز پولی داشت (بودجه بندی میکرد)؛ اطرافیان به سلمان خرده میگرفتند که : تو از کجا میدانی که فردا زنده ای یا نه که پول نگه میداری؟ که در جواب منتقدین حضرت سلمان (رض) میگفت : شما را نمیدانم ولی من ادامه حیات را میبینم نه مرگ را و اضافه میکرد : اگر انسان پولش جلوی چشمانش نباشد (رفاه نداشته باشد) قلبش آرام نمی گیرد. و با قلب متلاطم نمیتوان عبادت کرد.

در نتیجه این مباحث به اینجا میرسیم که عوامل مادی مانند : پول، ازدواج، رفاه، مسکن، غذا و ... در معنویات مؤثرند.

حال ارتباط این مطالب با عید گذشته ای که من با تأخیر دارم ازش نقل قول میکنم یعنی عید غدیر چیست؟ اصلاٌ این مسائل چه ربطی به غدیر دارد؟

حتما شنیده اید که پیامبر(ص) در جاهای مختلف فرمود : «من شهر علمم و علی درب آن» یا «من شهر حکمتم و علی درب آن» و ... ولی این جمله را دقت کنیم : « من شهر بهشتم و علی درب آن» که ابن مغازلی یکی از برادران سنی (شافعی) در کتاب خود به نام مناقب علی بن ابی طالب این مطلب را آورده است. حالا این حدیث یعنی چه؟

یعنی هر کس میخواهد وارد بهشت شود باید از درب آن وارد شود و درب آن علی بن ابی طالب است. یعنی کسی که سعادت دنیا و سعادت آخرت را می خواهد باید به علی رجوع کند.

شیروی پسر شهرداد دیگر برادر سنی از اهالی دیلمی در کتاب خود با نام فردوس الاخبار حدیثی از پیامبر آورده :

پیامبر(ص) به امیر المؤمنین(ع) میفرماید : 

ای علی ! اگر انسانی (مسلمان) باشد که ??? سال عبادت کند (خالص) و مانند کوه احد طلا داشته باشد و همه را در راه خدا انفاق کند و 1000حج با پای پیاده انجام دهد (نه با هواپیما !!) و در مقدس ترین مکان مسلمانان (بین صفا و مروه) مظلومانه کشته شود؛ درحالی که ولایت و حب تو را نداشته باشد بویی از بهشت به دماغ او نخواهد رسید.

به بهشت نمیرود چون درب بهشت را گم کرده است.

فلسفه غدیر تنها تأمین دنیا نیست. امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید : من 4سال و اندی حکومت کردم و اکثرش را در جنگ بودم که فقط 18ماه در صفین زمینگیر بودم؛ ولی با این حال کسی را در حکومت من نمیبینید که بی سرپناه باشد و من ار رفاه مردم کوتاهی و غفلت نکردم.

ابن هجر هیثمی از دیگر عزیزان سنی میگوید :

ابوبکر و امیر المؤمنین نشسته بودند و ابوبکر به حضرت تبسم مینمود. امیرالمؤمنین علت تبسم را جویا شدند؛ ابوبکر گفت یا علی از پیامبر(ص) شنیدم که گفت هیچ کس از صراط نمیگذرد مگر آنکه علی جواز عبورش را بدهد.

صراط یعنی مرحله تبدیل مادیت به معنویت؛ یعنی هیچ عاملی نمیتواند مادیت را به معنویت تبدیل کند مگر ولایت حضرت.

مرحله پایین ولایت؛ دوستی حضرت است. ولایت زوری نمیشود؛ تا مردم خودشان نخواهند و نپذیرند فایده ندارد. همانگونه که پیامبر(ص) فرمودند :  ای علی ! مثل تو مثل کعبه است، که کعبه به زیارت کسی نمیرود بلکه مردم به طواف کعبه میروند و تو نیز اینگونه ای. مردم باید به یک رشد عقلی برسند تا علی و علی زمانشان (حضرت حجت) را بپذیرند و بدون رشد عقلی و پذیرش جهانی ظهور حضرتش امکان ندارد. هرگاه رفاه فردی مطرح نباشد و رفاه جمعی مطرح باشد، حضرت ظهور خواهند کرد. مراحل پیشرفته و کامل ولایت «اولی به تصرف» است . یعنی وقف حضرت بودن. یعنی خواست امام بر هر چیزی (حتی خواست من) ارجحیت دارد.

**

هر که دارد هوس کرببلا بسم الله 

 

شیعه را گفتند از چه رو محرم را اینگونه زنده میداری؟

گفت : از آن روز که تاریخ، با آن همه شاهد، غدیر را از یاد برد؛ ترسیدم عاشورا نیز فراموش شود.

 

***

 

و من الله توفیق

یا علی مدد



نویسنده » حق جو » ساعت 3:40 عصر روز دوشنبه 86 دی 17

هو الجمیل

 

 

الوعده وفا (رجوع کنید به ششمین اضافات از پست قبلیم !!!!) :

فلسفه نام گذاری سوره مانده به نام سوره ولایت

1) سوره مائده آخرین سوره بلند نازل شده بر پیامبر (ص) میباشد ... (سوره هایی بلند هستند که از سوره محمد(ص) بلند تر باشند)

2) بیشترین تعداد «یا ایها الذین ءامنوا» در این سوره آمده است . (16 مرتبه) که این خود میزان اهمیت موضوع را نشان میدهد که بیشترین تعداد خطاب به ایمان آورندگان را به کار میبرد.

3) اولین آیه آن با تذکری به وفای به عهد آغاز میشود : « یا ایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود ... »

نکند مکر بنی ساعقه تکرار شود ...

4) از لحاظ محاسبات حروف ابجد کلمه « یا علی » یا « ای علی » با تعداد آیات این سوره با احتساب « بسم الله الرحمن الرحیم » ؛ 121 میشود ... قابل ذکر است که جمعی از مفسرین شیعی معتقدند که «بسم الله» نیز جزو آیات سوره محسوب میشود .

5) در این سوره از مائده سخن به میان آمده (در داستانی در رابطه با انصار حضرت عیسی(ع)) و به تفسیر ولایی مراد از مائده آسمانی همان ولایت امیر المومنین (ع) است ، که برای هدایت بشر است بعد از نبی اکرم (ع) .

6) تعداد حداقل 3 آیه (مستقیم) در ارتباط با ولایت مولا ذکر شده که اکثرا به صورت اختفا و ساتر شده است ... یعنی آیات به اینچنین مهمی در بین آیاتی که احکام شکار و خون و حرام و حلال گوشت را برسی میکند قرار دارد که این خود جالب است و عده‏ای آن را جهت مصونیت از دست غارتگران خلافت میدانند.

7) یه نگاه به آیات ابتدایی این سوره (تا آیه 11) بندازید و به آیه 55 و به آیه

 

اضافات :

الف) برات کربلامون جور شد (قربونت برم امام رضا(ع)) ولی ... این دل ما بود که دل نبود ... همراهی نکرد با من گنه‏کار ...

ب) یه نگاه به وبلاگا انداختم دیدم همه از 3وم تیر نوشتن و شور و از این سیاسی بازیا ... نمیگم بده ولی دگم بودن بده اینکه ما یکی رو بکنیم رب النوع عدالت ... !!!!!! خوب معلومه اگرم یه جایی پاش لغزید اونوقت خود عدالت میره زیر سوال ... من فکر میکنم باید به عملکرد هر کس نگاه کرد ... و به قولی :‏ « به سخن گوینده نگاه کن نه به گوینده!)

ج) من همیشه به گزینه جیم ارادت داشتم و شعارم این بود به بچه ها که : گزینه جیم یادتون نره ( صرفا جهت مزاح بود همین!)

د) تو ایام شهادت بی بی چیزی نوشتم ... چون خیلی وحشتناکه نوشتن از اون ماجراها ... ولی :

 

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود

خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود

 

ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه

گردنت را میشکست آنجا اگر عباس بود

 

نه که حسنین (ع) و بنی هاشم بی غیرت بودند ! نه ... بحث سر غیرت عباسه ...

 

السلام علیک

یا صاحب الدعوة النبویه

و الشجاعه العباسیه

ه) یه دوست میگفت وبلاگ نوشتن کار آدمای علاف (الاف!) هست ... و هیچ سودی نداره ! نظر شما چیه ؟

 

و من الله التوفیق

یا علی مدد



نویسنده » حق جو » ساعت 12:42 صبح روز چهارشنبه 86 تیر 6

 
لیست کل یادداشت های وبلاگ