هو الجمیل
باذن الله و اعوذ بالله من نفسی
برگرفته از کتاب ناصر ارمنی نوشته رضا امیرخانی:محمد را خاک می کنند، خودش خیلی به خودش مطمئن بوده. فلان کار رو کرده بود، بهمان کار رو کرده بود، تو فلان برنامه شریک بود و کمک کرده بود،به فلانی فلان قدر کمک کرده بود و ... حالا مسجد وقف نکرده بود، و حج هم نرفته بود، و البت (البته!) شهید هم نشده بود! اما شب، دو ملک، هم نکیر و هم منکر، میان بالا سرش. چشمتون روز بد نبینه. خدا شبِ اولِ قبر را براتون آسان کنه. آدم خبر نداره که. چشمتون روز بد نبینه. دو ملک می یان و می گن هیچ کدامِکارهات قبول نشده. هیچ کدام! محمد می گه من که این همه کار کردم ... فرهنگی ... خدماتی و ... همه می دونن؛(سرجمع حساب کنیم هیچ کاری نکرده بود! به حساب خودش کار کرده بود!) اما ملک قبول نمی کنه. می گه برای خدا نبوده!
______________
اضافه بر سازمان1: رفته بودم گلزار شهدا یکم آروم شم ... : عکس شهدا را می بینیم و عکس شهدا عمل می کنیم!!!
اضافه بر سازمان2: اگه نمی نویسم یکی از دلائلش اینه که: دلم نمیاد سرد بنویسم ... ناسلامتی ما زنده هستیم به امید ... و این امید کلی حرارت داره!!!
اضافه بر سازمان3: اگه نمی نویسم یکی از دلائلش اینه که: هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند؛ خیلی وقته که دیگه حرفام به دل خودم هم نمی شینه! پس بهتره همه چیز رو واگزار کنم! البته یه جورایی نگرانم کار زمین بمونه! ولی از طرفی هم کیفیت کار برام مهمه ... مهم اینه که خروجی خوب و با کیفیت باشه مخصوصا تو کار فرهنگی! سمبلیزاسیون تعطیل!
اضافه بر سازمان4: اگه نمی نویسم یکی از دلائلش اینه که: هنوز کار رو جدی نگرفتم ... میدون جنگ سایبری و نرم رو با میدون بازی اشتباه گرفتم!
اضافه بر سازمان5: اگه نمی نویسم یکی از دلائلش اینه که: _________
اضافه بر سازمان6: خسته شدم ...
_____________________________________ اضافه شده در 13/5/1389 ساعت 21:29
اضافه بر سازمان7: اولاً واگزار غلطه با سواط! ثانیاً واگذار شد ... شاید خودم را بشکنم تا بتوانم خط را بشکنم!! البت (البته!) آرزو بر جوانان عیب نیست!
اضافه بر سازمان8: امروز چشمم افتاد به یک حدیث از رسول رحمت(ص) با این مضمون که: خداوند تعجب میکند از بنده ای که نا امید است!
***
اللهم الرزقنا توفیق الطاعة