• وبلاگ : 
  • يادداشت : سخني با دوست (31)
  • نظرات : 1 خصوصي ، 18 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام بزرگوار !

    شهادت دهمين اختر تابناک آسمان امامت و ولايت حضرت امام هادي (ع) را
    به کليه ي شيعيان و رهپويان ولايت و بويژه به محضر مقدس فرزند برومندش
    حضرت صاحب الامر (عج)

    تسليت عرض نموده و اشکهاي خالصانه مان را نثار مقدم آقايمان مي نمائيم .

    آجرک الله في مصيبت جدک يا سيدنا و مولينا.

    التماس دعا

    سلام

    خيلي وقتها ميدن كه بعد بگيرن... اون موقع بيشتر مزه داره!!

    اين جواب اون كه گفتيد خدا نخواد صداي كسي رو بشنوه!!

    برام جالبه كه چرا وقتي ميگن مريض داريم هيچ كس به دل مريض نگاه نميكنه...

    خدا همه ي مريضها رو مخصوصا اين مريض منظور رو شفاي عاجل مرحمت بفرمايد

    يا علي

    اميد2!

    + محمدعلي(ايران اسلام) 

    سلام

    خيلي وقتها ميدن كه بعد بگيرن... اون موقع بيشتر مزه داره!!

    اين جواب اون كه گفتيد خدا نخواد صداي كسي رو بشنوه!!

    برام جالبه كه چرا وقتي ميگن مريض داريم هيچ كس به دل مريض نگاه نميكنه...

    خدا همه ي مريضها رو مخصوصا اين مريض منظور رو شفاي عاجل مرحمت بفرمايد

    يا علي

    اميد2!

    + گوگوجي 

    سلام

    ممنون از اين كه سرزديد و ركو راست فرموديد كه اين جملات بنده اشكالاتي داشت مهم اينكه شايد بر اساس دليل ومنطق خودمون نبود خلاصه ممنون

    اما كامنت يه جاهايي اشكال داشت و ربطي به بحث نداشت منم به اختيار بعضيهاشو پاك كردم

    اسم و رسم مهم نيست اما اسم و رسم هويت هر ادميه

    از انتقادتون كمال تشكر رو دارم

    از فرمايشاتتون معلومه كه يه چيزي اين وسط شمارو ازار مي ده انگار كه از اين مردم خيلي شكايت داريد

    + همون قبلي 
    ياداشت هاي دكتر چمران كه گذاشتين خيلي قشنگه ! انگار حرف دل تمام آدم هاست ، كسايي كه عاشقند و هم چنين در انتظار ظهور يه عشق بزرگ (امام زمان)

    سلام عليكم

    تنها در مورد آخرين مطلبي كه فرموديد عرض كنم كه قطعا اگر طرح محكمي رو در نظر نداشتم انقدر قاطع نميگفتم استفاده از شكل حكومت غربي ، در شان جامعه ي اسلامي نيست. بگذريم...

    تولد حضرت زهرا سلام الله عليها رو خدمت شما تبريك ميگم!

    خيلي خوشحال شدم فهميدم سرزدي
    باورت نميشه يادت بودم و ياد اون تماسي که من باورم نمي شد تويي يادته

    هو الجميل ...

    سلام عليكم ...

    خوب حدسم، با اينكه اميدوار بودم درست نباشه و يه جورايي منتظر اين حرفتون بودم؛ درست بود:

    "قطعا بخاطر اينه كه حرفي كه ميزدم درست بوده و من وقتي بدونم درست ميگم از موضع خودم هرگز عقب نشيني نميكنم" ... شما فكر ميكنيد من چرا بايد با اين تفكر ادامه بحث بدم در اين مورد؟!!

    ولي به هر حال؛ توضيح روشن خواسته بوديد كه من هم عرض كردم ...

    بله آقاي مطهري فرمودند:"جمهوري شکل (ظاهر) و اسلامي محتواي آن (باطن) است"؛ ولي نفرمودند كه اين جمهوري كه ظاهر ايران قراره بشه همون جمهوري غرب هست. فرمودند؟

    در مورد مثالتون كه فرموديد:"تصور کنيد خانومي مسلمان رو با پوششي غير اسلامي . که بلحاظ روشن فکري يا همين دموکراسي که شما فرموديد ، پوشش غير اسلامي رو به هچ وجه بد ندونه و معتقد باشه که ميشه با اين پوشش هم زن مسلمان خوبي بود!!!!" من نميتونم تصور كنم چون خانمي كه مسلمون باشه بي حجاب نميشه ... مگر اينكه از اسلام فقط الف و سين و لام و الف و ميمش رو فهميده باشه و قطعا اسلام منهاي حجاب رو قبول كرده! بله تصورش پيش كش شما، من تو فاميلم دارم مصداق هاش رو ... و اينكه اسلام قبول است بدون نماز و حجاب و شراب نخوردن و ... يعني اسلام آمريكايي كه منفور امام بود، همون طور كه تكرار مكررات ميشه و قبلا هم عرض كردم، همونطور كه تكنولوژي وارداتي در هرجا(تكرار ميكنم!) در هر جا! بايد اول از فيلتر فرهنگي اون جامعه رد بشه بعد وارد بازار ... جمهوريت و دموكراتيك هم از اين قائده مستثني نيست ... نميخواستم واقعا اينو بگم من هم به دموكراسي آقاي خاتمي انتقاد دارم كه اين شده وضعش ... نه كه فقط از اون دوره با اون شعار آزادي كه توي دانشگاه دختران مسلمون شيعه ما، براي حمايت از ايشون دست هاشون رو بالا ببرند و آستين هاي مانتوهاشون تا كجا بره پايين و ايشون .... بگذريم بحث به بيراهه نره ... و قطعا همچين موضوعي مورد رضايت هيچ دلسوز انقلاب اسلامي نيست ...

    من هم حرف شما رو قبول دارم كه "نميشه با لباس غربي از هويت اسلامي حرف زد" و قرار هم نيست همچين اتفاقي بيافته و در مورد مثالي هم كه زديد اگر جمهوري اسلامي اين پوشش غربي رو مي پذيرفت طرح امنيت اجتماعي و برخورد با مفاسد اخلاقي رو راه نمينداخت كما اينكه بنده خودم به اين طرح انتقاداتي دارم كه اصلا جاي اين بحث نيست ...

    فرموديد: "فکر ميکنيد جامعه ما که يک جامعه ي اسلاميست تحت تاثير مسائلي قرار نگرفته؟" جوابتون مثبت هست ... بله صد در صد قبول دارم كه تحت تاثير هست و خواهد بود ... ولي شما فكر ميكنيد ميشه جامعه رو (چه اسلامي و چه غير اسلامي!) ايزوله كرد و يه چهار ديواري كشيد دورش و بگيم اصلا ماهواره نبينيد ... اصلا اينترنت حرام (اميدوارم از فتواي مراجع بعضي از برادران اهل سنت كه قبلا هم اشاره كردم خبر داشته باشيد!)... اصلا به سفر خارجه نريد ... شما فكر ميكنيد اگر جامعه ما اسلامي مي بود (جمهوري اسلامي هم نبود!) باز هم دچار چنين مشكلاتي نميشديم ...

    و اما بعد ...

    از يه سري ارزشها حرف زديد كه به شدت باهاتون موافقم ... اينكه اگر خواستند مصداق بيارند براي يه آدم دروغ گو (بلا نسبت شما) يه فرد ايراني شيعه رو مثال ميزنند (البته با يه كم زياد كردن پياز داغ!)

    از ربا گفتيد و سانسور كرديد موضوع رباي بانكهاي ما ... مورد قبول بنده هم هست تا حدي! ولي اينكه داره اصلاح ميشه و اينكه اي كاش به صحبت هاي آقاي بهشتي هم در اين مورد گوش ميكرديد؛ و فكر ميكنم خبر داشته باشيد از همايش ها و جلساتي كه در اين باب هست ولي اي كاش زودتر به نتيجه برسه (شما هم دعا كنيد!)

    و اينكه در مورد خبر داشتن از حال تك تك افراد جامعه؛ تا اونجايي كه بنده خبر دارم و شنيدم و خوندم و شما هم اشاره اي داشتيد:"تا در اگر (اگر!!!) در قلمرو حکومتشون کسي در فقر بود" حضرت علي هم تو اون دوره با اون جمعيت كم جامعه از تك تك افراد جامعه خبر نداشتند و اگر شما بفرماييد ايشون خودشونو در پايين ترين سطح زندگي نگه ميداشتند كه همدرد و هم طراز پايين ترين افراد جامعه باشند؛ اطرافيان از ايشون پرسيدند و ايشون در جواب گفتند:"ممكن است در فلان جاي كشور كه تحت حكومت من است كسي باشد كه ..." فكر ميكنيد معني اين حرف چيه؟ و اما در مورد حكومت ائمه؛ اولا لازم است ياد آور شوم كه همه ائمه حكومت نكردند كه حالا بخواهيم در مورد حكومت تك نفره يا چند نفره اون صحبت كنيم (كما اينكه در حال حاضر هم يك نفر در راس حكومت هستند و نبايد گفت كه اميرالمونين خود به تنهايي تمام امور كشوري را ميرسيد!! يعني استاندار در شهر هاي مختلف نداشت؟!!!!) ولي منظور من و شما همان امامت است و مراد از حكومت تنها حكومت اميرالمومنين است و امام حسن؛ شما خود فرموديد شيوه حكومت فرق داشته ولي در يك جهت بوده .. صد البته حرف شما متين است و درست و اگر وصيت نامه امام را مطالعه كنيد مراد از انقلاب هم همين بود يعني در جهتي كه نه تنها ائمه، كه پيامبران همه دنبالش بودند، كه قسمتيش رو ميتونيد توي اضافات متن قبليم بخونيد!!

    در مورد مقايستون و اينكه پيشاپيش قضاوت فرموديد و فكر بنده رو اشتباه خونديد بايد عرض كنم قياس در اين مورد نه تنها به نظر من اشتباه نيست بلكه ميتونه سازنده تر هم باشه!!! يه جور الگو داشتن در زندگي البته اگر الگو كامل باشه و به فرمايش پيامبر خود هدايت يافته باشد و هادي مردم(در مقايسه اي كه براي خلافت در مورد امير المومنين فرمودند)

    در مورد ولايت فقيه؛ اين مسئله مربوط به شخص نيست بلكه اين يك جايگاه است مگر اينكه شما كلا ولايت فقيه يا فقها! رو در زمان غيبت قبول نداشته باشيد؟ ...

    در مورد اضافه اي كه به حديث ثقلين فرموديد من شما رو ارجاع ميدم به اين حديث معروف از پيامبر(ص): دانش اگر در ثريا هم باشد مرداني از فارس بر آن دست خواهند يافت ... يا اين حديث: دنبال علم بويد حتي اگر در چين باشد ... بازم هستا!! موضوع اينه كه شيعه معتقد هست هر چيز كه اول قرآن بعد اهل بيت روش صحه گذاشتند قابل استناد و استفاده هست پس اون "غرب روش و طرح خوبب داشت" هضم ميشه در قسمت دوم حديث ثقلين... شما عقيده اي غير از اين داريد؟ براي مثال ميتونم اين داستان رو بيارم كه براي درمان ضربت امير المومنين دكتري از يهود آوردند و اگر اميرالمومنين حرف شما تاييد ميكردند كه فقط كتاب خدا و اهل بيت و گور پدر غير از اين!!! كه رد ميكردند دكتر يهود رو ...

    و اما فرموديد:"تفاوت هست بين استفاده از ابزار ساخت شده ي غربي، با استفاده از روش حکومت غربي" ... نميدونم شما چه اصراري داريد بر اينكه روش حكومت غربي بدون چهار چوب اسلامي داره اينجا پياده ميشه ... نه يك جا بلكه چند جا ... اصلا موضوع اينه كه چون ما يه روشي مثل روش غرب داريم پياده ميكنيم يعني همون هست؟ كپي، پيست؟!!

    و اينكه فرموديد:"مثلا قانون اساسي ننويسيم و کتابا لله و عترتي رو دربست جايگزين قانون اساسي کنيم؟ نگيد که همين کارو کرديم که خودتونم ميدونيد اگه اينطور بود خيلي مسائل نبايد الان اتفاق مي افتاد" ... من عرض كردم باز هم عرض ميكنم ما انقلاب كرديم كه يه حكومت كه زمينه ساز حكومت مهدوي باشه تشكيل بديم ... شما ميفرماييد اميرالمومنين در زمان حكومتشون قانون نداشتند؟ اگر جواب منفيه يه سر به نامه هايي كه به استاندارانشون مينوشتند بزنيد تو نهج البلاغه ... اگر قانون نبود الان تو جوامع غربي نميرفتند سراغش كه عجب جملات و قانوناي نابي كه همونا سعي شده تو قوانين ما پياده بشه ... اين رو قبول كنيم كه به قانون اساسي عمل كامل نميشه ... مصداق هم دارم فراوون ... پس علت اين مشكلات كه ما ميفرماييد و هم ههم قبول داريم پيشوند جمهوري نيست بلكه عدم رعايت قانون اساسي از سوي بعضي از مسئولين و مردم هست ... همون قانوني كه خيلي از علما و روحانيون ما هم پشتش بودند و هنگامي كه داشت وضع ميشد خون دل خوردند ...

    و در پايان فرمايشاتتون در جواب صحبت حقير فرموديد: "من گفتم چطور توي وصيت نامه اشون چنين آرام و با قلبي مطمئن، به سمت مرگ ميرن؟ در حالي که حضرت علي(ع) و ساير معصومين در مناجات هاشون از مرگ و فشار قبر و حتي داريم که فرداي قيامت هم ترس و خوف دارند... در حالي که ما خوب ميدونيم ، اونها چه انسانهايي بودند" اول اينكه چه خوب كه شما تونستيد خوب بشناسيد معصومين چه انسانهايي بودند! و دوم اينكه بله شما فرموديد ولي اي كاش بقيش رو هم ميخونديد كه امام گفتند: " ... و ضميري اميدوار به فضل خدا ... بسوي جايگاه ابدي سفر ميكنم و به دعاي خير شما احتياج مبرم دارم و از خداي رحمن و رحيم ..." بقيشم به عهده خودتون اگر فكر ميكنيد امام ادعاي معصوميت داشتند و خلاصي از حساب و كتاب. بهتره يه دور وصيت نامه امام رو مرور كنيد شايد در عقيده راسختون تجديد نظر كنيد ...

    در پايان عرايضم از شما درخواست ميكنم اگر شما راه حلي بهتر از شيوه حكومت داري در نظر داريد ارائه بديد شايد در فرج آقا امام زمان تعجيل حاصل شد و زمينه ساز ظهور حضرتش باشيم ... شايد كه ما همه در اشتباهيم كه اين ماكت ميتواند همان ماكت حكومت مهدوي باشد ... ولي اشخاص شايد بايد تغيير كنند ...

    و اينكه ادامه اين بحث به نتيجه نخواهد رسيد چون از صحبتهاي گذشته شما جز تكرار مكررات چيزي نصيب من نشد و اينكه نه بنده ميتونم شما رو متقاعد كنم نه شما؛ پس كما قي السابق بهتر است ادامه مباحثاتمان را به موضوعات ديگر اختصاص دهيم ...

    و من الله التوفيق ..

    يا علي مدد

    والله عليم بذات الصدور.

    و متقابلا براي شما از خداوند توفيق خواستارم.

    متشکرم

    در ضمن خواهشمندم توضيح روشني در مورد اين جمله اتون بفرماييد : " حالا كه نظر بنده رو ميخايد اولش بايد يه چيز روشن بشه : اينكه شما دنبال جواب سوال ميگرديد يا قصد ديگه اي داريد؟ "

    تصحيح ميکنم اشتباهات املاييمو: تصور کنيد خانومي مسلمان رو با پوششي غير اسلامي.

    به ترکيب درستي از ظاهر و باطنش نمي رسه.

    همين اصل بانکاري ..

    سلام عليكم و رحمه الله

    فرض كنيم بنده و شما داريم در مورد مطلبي حرف ميزنيم كه من يا شما براي تقريب ذهن طرف مقابل به موضوع ، از مثالي استفاده ميكنيم... چنانچه اين مثال خيلي بي ربط هم باشه ، جاي درگيري و جر و بحثي وجود نداره ، که بخوايم از موضعي که مثال از اونجا نشات گرفته با اين درگيري ، دفاع کنيم ، چون اون مثال فقط در جهت نزديك شدن ذهن طرف مقابل مطرح شده.

    من خواستم اون روز مَثل شما مثل كسي باشه كه در ديدار از خانه ي دوستش سبقت گرفته كه هم از عبارت خوبي استفاده كرده باشم ، هم كمي شوخي پاکيزه توش باشه و هم اينكه اون دوست ما ( وبلاگ بحث آزاد ) به دلايلي نياز داره از اين مثال ها توي حرف زدن باهاش زده بشه كه ... بماند... ، بهرحال مفهوم اون جمله ي بنده اين بود.

    در ادامه هم عرض كنم كه من هرگز قصد ندارم توي بحث چيزي رو به كسي القا كنم ، اگه چنين برداشتي شده قطعا بخاطر اينه كه حرفي كه ميزدم درست بوده و من وقتي بدونم درست ميگم از موضع خودم هرگز عقب نشيني نميكنم. و شايد در اين مواقع طرف مقابل احسا کنه دارم چيزي رو القا ميکنم!

    و هنوز هم معتقدم كه نميشه با لباس غربي از هويت اسلامي حرف زد. البته شايد بشه حرف زد ، با اينكه خنده داره...! اما در عمل ، يكي از اين دو ( ظاهر يا باطن ) بايد به رنگ اون يكي در بياد و اين موضوع بسيار ساده رو همه ميدونيم كه ظاهر بر باطن و باطن بر ظاهر تاثير ميگذارد و چه بسا كه باطن مجبور باشد بخاطر اينكه ظاهر تحت تاثير محيط به اين شكل موجود است ، كوتاه بيايد و تابع آن شود و... همانطور كه شاهد وضعيت جامعه ي امروزمون كه حاصل " جمهوري اسلامي " هست ، هستيم. و در اينجا بفرمايش آقاي مطهري در همون اوايل انقلاب : "جمهوري شکل (ظاهر) و اسلامي محتواي آن (باطن) است. "

    اجازه بديد يه مثال بزنم... البته باز هم قبلش عرض کنم که فقط در جهت نزديکي ذهن شما به مطلبي که ميخوام بگم دارم اين مثالو ميزنم!!!... تصور کنيد خانومي خانم مسلمان رو با پوششي غير اسلامي . که بلحاظ روشن فکري يا همين دموکراسي که شما فرموديد ، پوشش غير اسلامي رو به هچ وجه بد ندونه و معتقد باشه که ميشه با اين پوشش هم زن مسلمان خوبي بود!!!!! بنظر شما شدنيه؟ چه اتفاقي مي افته؟ اين خانم تا نپذيره که اسلام روشي براي پوشش براي زن و مرد تعيين کرده ، به ترکيب درستي از ظهر و باطنش نمي رسه و هميشه يه جاي کار ميلنگه... فکر ميکنيد جامعه ما که يک جامعه ي اسلاميست تحت تاثير مسائلي قرار نگرفته؟ که در اون ما از روحيات و آداب و روش هاي دينيمون دور شديم. با اين سيستم حکومتي... ما خيلي دور شديم از خيلي اخلاق هاي ديني. کمک به همنوع. خبر داشتن از حال همسايه. ربا نخوردن. ربا نگرفتن. ربا ندادن. و... که اين قصه سر دراز داره.

    ميدونيد بزرگ ترين دليلي که من ميتونم بيارم براي رد اين شکل حکومت ، چيه؟ اينکه چطور حاکم جامعه ي اسلامي ما از حال تک تک مردمش خبر نداره؟ ...

    شايد روش حکومت پيامبر و امامان عليهم السلام... تا امام عصر با هم متفاوت بوده باشن ، اما همه در يک جهت بودند و در زمان حکومت همه اشان هم ، يک نفر به عنوان حالکم جامعه ي اسلامي در راس بوده.

    و بياد داريد که اونها چطور زندگي ميکردند تا در اگر در قلمرو حکومتشون کسي در فقر بود ، لعنت نکنه حالم زمانه رو که از حال اون بي خبره و خودش بي درد زندگي ميکنه. بياد داريد؟

    من اگه توقع زياد دارم و شما ممکنه بفرماييد چرا دارم مثلا حاکم زمانه ي خودمونو! با امامان معصوم مقايسه ميکنم... به دو دليل بسنده ميکنم ، اول اينکه ما حرف از جامعه ي اسلامي زديم و بايد پاش وايسيم. و نميشه فقط بگيم اسلام و والسلام! دوم اينکه اين افراد خودشونو ولي فقيه ميدونن. پس چه بدتر! چطور ولي فقيه در زمان غيبت ولي عصر(عج) چنين روش و مسلکي ميتونه داشته باشه؟ از يک حال خارج نيست پاسخ اين سوال.

    در ضمن شما مطلبي فرموديد که من لازم ميدونم تذکر بدم ، ... بله کتاب الله + عترتي. و من هم عرض کردم روشي رو که يکي از اين دو که به عنوان ريسماني براي ما معرفي شدند که هر کس به هر دويشان تمسک جست ، هرگز گمراه نميشود. اما نگفته اند: کتاب الله و عترتي و اگر غرب روش و طرح خوبي داشت!!!

    نخير نگفته اند.

    و مثال زديد همين کامپيوتري که مقابل من هست و شايد خيلي چيزاهاي ديگه که ازشون استفاده ميکنم و منافات داره با حرفي که ميزنم. نخير برادرم ، هيچ منافاتي نداره. چراکه تفاوت هست بين استفاده از ابزار ساخت شده ي غربي ، با استفاده از روش حکومت غربي. من ميتونم از انرژي هسته اي که ديگران! ازش براي جنايت استفاده ميکنند ، استفاده ي بهتري بکنم. يا از همين کامپيوتر. اما آيا ما ميتونيم دربکار گيري جمهوري... مثلا قانون اساسي ننويسيم و کتابا لله و عترتي رو دربست جايگزين قانون اساسي کنيم؟ نگيد که همين کارو کرديم که خودتونم ميدونيد اگه اينطور بود خيلي مسائل نبايد الان اتفاق مي افتاد و براي نمونه عرض کنم، همين اهل بانکاري ما يا آموزش و پرورش ما ، چطور دست خوش فرهنگ غرب شده و ساير موارد... يا ميتونيم در جمهوري ، رياست جمهور نداشته باشيم؟

    در پايان فرمايشاتتون هم داشتيد که: بالاخره امام که معصوم نبودند ، ... من حرفي در مورد معصوم بودن يا نبودن امام نزدم ، من گفتم چطور توي وصيت نامه اشون چنين آرام و با قلبي مطمئن، به سمت مرگ ميرن؟ در حالي که حضرت علي(ع) و ساير معصومين در مناجات هاشون از مرگ و فشار قبر و حتي داريم که فرداي قيامت هم ترس و خوف دارند... در حالي که ما خوب ميدونيم ، اونها چه انسانهايي بودند.

    من حرفي از معصوم بودن و نبودن امام نزدم ، من سوال کردم که چطور ايشون به عنوان ولي فقيه اين تصميم رو گرفتند : ( آيا آقاي خميني از روشي که اسلام به عنوان کامل ترين دين براي نوع حکومت در خود داشت ، اطلاع نداشتند؟ يا داشتند؟ و اگر نداشتند چطور به عنوان فقيه در زمان غيبت امام عصر(عج) ، ميشه انقلابشونو خارج از فقه و انديشه و عمل فقيه ، ندوست؟ که چنين مطلب ساده اي رو نميدونستند. و اگر هم اطلاع داشتند ، چطور بعنوان ولي فقيه زمان غيبت ، پذيرفتند و اجازه دادند که ما بجاي برگيري روش اسلامي حکومت ، "جمهوري" رو انتخاب کنيم . )

    در ضمن فكر ميكنم اگر در مباحثاتتون جواب مد نظر خودتون رو به خواننده و شنونده القا نكنيد (بله اشکال داشت! و آقاي ...) بهتر ميتونيد نتيجه بگيريد !!

    سلام عليكم.

    چون حرفي راجع به امام زدم... برگشتم كه توضيح بدم به چند دليل كه فعلا دلايلش مهم نيست.

    گفتم كه ميخواستم در مورد مسائلي با شما حرف بزنم كه فرصتش پيش نمي اومد. و اون مسائل مربوط ميشن به اصل مسئله ي ولايت فقيه و انقلاب ما...

    راستش من چند روز پيش توي يكي از وبلاگا كه مطلبي در مورد وصيت نامه ي امام مطلبي نوشته بود ، يه چيزي نوشتم ، ميذارمش اينجا... ميخوام در موردش نظرتونو بدونم:

    سلام عليکم.
    پاسخ سوال آخر شما رو ميدم : اشکال داشت ! چه اينکه آقاي خميني اين جملات را در مورد خودشون گفته بودن و چه اينکه در مورد آينده ي انقلاب.
    و علت هر دو هم يکيست ، اينکه آيا آقاي خميني از روشي که اسلام به عنوان کامل ترين دين براي نوع حکومت در خود داشت ، اطلاع نداشتند؟ يا داشتند؟ و اگر نداشتند چطور به عنوان فقيه در زمان غيبت امام عصر(عج) ، ميشه انقلابشونو خارج از فقه و انديشه و عمل فقيه ، ندوست؟ که چنين مطلب ساده اي رو نميدونستند. و اگر هم اطلاع داشتند ، چطور بعنوان ولي فقيه زمان غيبت ، پذيرفتند و اجازه دادند که ما بجاي برگيري روش اسلامي حکومت ، "جمهوري" رو انتخاب کنيم . که حالا نه واقعا اسلامي باشيم و نه جمهوري.. آخه اسلام در لباس جمهوري ميشه؟ يا بايد روميه روم بود و يا زنگيه زنگ! مگه ما براي اسلام انقلاب نکرديم؟ پس چرا با آوردن روش حکومت از غرب ، آينده ي حکومت رو به تزلزل کشونديم؟
    بله اشکال داشت! و آقاي خميني هم در فرداي حساب و کتاب هاشون بايد پاسخ گو باشند بخاطر تصميمشون . و هم بايد ميترسيدند از آينده ي انقلاب.
    دلي آرام و قلبي مطمئن!؟
    براستي اسلام شيوه اي براي حکومت نداره؟ يا داره؟ يعني فقهاي ما انقدر بي خبر بودن!؟ حتي در زمان آقاي خميني... مگه خبرگاني نبودند؟ آقاي مطهري و... اينها هم بي خبر بودند لابد!

    سوالي كه مطرح شده بود اين بود كه آيا اشكالي داشت امام در متن وصيت نامه نوشته بودند: « با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل خداي متعال از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوي جايگاه ابدي سفر مي كنم » ؟

    پاسخ

    هو المحبوب ... سلام عليك ... بله بنده هم دنبال ميكردم اون بحث رو ... (شيعه1) ... حالا كه نظر بنده رو ميخايد اولش بايد يه چيز روشن بشه : اينكه شما دنبال جواب سوال ميگرديد يا قصد ديگه اي داريد؟ اگر مثل من دنبال حق هستيد (حق جو!) پس ميتونيم با هم همفكري كنيم ولي اگر شما جواب سوالتونو ميدونيد كما اينكه جواب خودتونو هم داديد (بله اشکال داشت!) پس ديگه سوالي نميمونه ... به هر حال شما نظر بنده رو خواستيد و در اين وبلاگ اين مسئله مطرح شده و بنده هم موظفم پاسخگو باشم براي اذهان عمومي ... و اما بعد ... از صحبتهاي شما بنده چند نكته رو استخراج ميكنم: اول : چطور پذيرفتند و اجازه دادند که ما بجاي برگيري روش اسلامي حکومت، "جمهوري" رو انتخاب کنيم. که حالا نه واقعا اسلامي باشيم و نه جمهوري؟ .. جواب : اينكه اسلام دينيست كامل هيچ شكي در موردش نيست و هيچ دعوايي هم حد اقل ما دوتا سرش نداريم ... و اينكه اين دين كامل در تمام موارد كامل هست همچنين در حكومت داري باز هم حرف شما قبول ... ولي اينكه نوع شيوه پياده سازي و حكومت گرداني براي تمامي زمانها يكي باشد مورد قبول بنده نيست، چرا كه شيوه حكومت پيامبر با شيوه حكومت امير المومنين يكي نبود ... زكاتي كه اميرالمونين بر اموال بسته بود با اقلام زكات زمان پيامبر يكي نبود ... شيوه حكومت امام حسن هم با اجدادشان يكي نبود و همچنين تا شيوه حكومت حضرت حجت ... اينكه چه شيوه اي را انتخاب كنيم به هر عصر و دوره بر ميگردد و اين خاصيت فرقه شيعه اثني اشري است كه فرقه اي پويا است ... از تمامي اين بحث ها بگذريم اسلام در تمامي موارد جزئيات را مطرح نكرده ... قصعا حديث ثقلين را ميدانيد ... با وجود چنين حديثي انتظار داريد تفسير كليات مطروحه از جانب پروردگار در قرآن نباشد؟ پس همان ميشود كه عمر گفت : حسبنا كتاب الله ... همان بس است ... اينكه فرموديد چرا جمهوري رو انتخاب كرديم كه نه اسلامي باشيم نه جمهوري حرفيست صغير چرا كه ما جمهوري و دموكراسي آمريكايي را وارد نكرديم بلكه شيوه حكومت به روش جمهوري اسلامي است يعني جمهوريت در اسلام هضم شده است و نتيجه جمهوري اسلامي ... بهتر بگويم ما جمهوريي را ميخايم در چهار چوب اسلام ... شما اسم اين را چه ميگذاريد؟ به ديد امام جمهوري اسلامي ... و دوم : مگه ما براي اسلام انقلاب نکرديم؟ پس چرا با آوردن روش حکومت از غرب ، آينده ي حکومت رو به تزلزل کشونديم؟ جواب : بالا جواب دادم يكم ... حالا غرب همه كارهاش بده؟ اگه همش بده پس اين كامپيوتري كه جلوي شما بازه هم بده ... پس كلا شما حرف بعضي (تكرار ميكنم!) بعضي از اهل سنت رو تاييد ميكنيد كه اصلا بعضي چيزا حرامه و نبايد سمتش رفت ؟ نه من فكر نميكنم شما اينطور باشيد ... و سوم: و آقاي خميني(امام) هم در فرداي حساب و کتاب هاشون بايد پاسخ گو باشند بخاطر تصميمشون. و هم بايد ميترسيدند از آينده ي انقلاب.جواب : بله همه در فرداي حساب بايد حساب پس بديم و اميدوارم كه آبروي ما نره پيش اهل بيت ... و البته همه ما يه جورايي ميترسيم يكي از ترس عذاب يكي از ترس آبرويي كه ميخاد پيش دور و بري ها بره ... يكي هنوز فكر ميكنه ريسسه و آبرو داره و يكي هم فكر آبروي خودش پيش اهل بيته ... با اين حرف شما موافقم كه هم هبايد حساب پس بدن ... بالاخره امام كه معصوم نبودن ... اميدوارم جوابتونو تونسته باشم بدم ... به هر حال اي كاش به حرف شيعه 1 گوش ميكرديم و تا آپ بعديش صبر ... و من الله التوفيق ... يا علي مدد خوب اينكه
       1   2      >